|
گفتوگوی «وطن امروز» با دکتر محمدحسن زمانی دبیر ستاد حوزوی بحران و حوادث غیرمترقبه درباره عملکرد حوزه علمیه در ایام شیوع کرونا
عبای خدمت
حجت احسانبخش: شیوع ویروس کرونا در کشور، مردم را با شرایط جدیدی مواجه کرده است. بحران در حوزه سلامت و اقتصاد که در گفته مقامات از آن به عنوان دوگانه «معیشت / سلامت» یاد میشود به یکی از دغدغههای اصلی جامعه تبدیل شده است. آنچه اما در این بین از وقوع شرایط وخیم در زندگی مردم جلوگیری کرده، پای کار آمدن گروههای جهادی است. قشرهای مختلف مردم بویژه جوانان با گسترده شدن بیماری کرونا در جامعه، برای کاهش تبعات مختلف این بیماری وارد میدان شدند و در حوزههای مختلف از جمله در حوزههای سلامت، بهداشت و اقتصاد کارهای بزرگی رقم زدند. حوزههای علمیه نیز با بهرهگیری از ظرفیتهای طلاب بویژه طلاب جوان با سازماندهی مناسب در قالب ستاد حوزوی بحران به اندازه نقش و توان خود توانستهاند در مقابله با این بیماری برخیزند. حجتالاسلاموالمسلمین دکتر محمدحسن زمانی، مسؤول دفتر اجتماعی ـ سیاسی حوزههای علمیه کشور
و دبیر ستاد حوزوی بحران و حوادث غیرمترقبه در گفتوگو با «وطن امروز» ابعاد مختلف اقدامات طلاب جهادگر را تشریح کرد.
***
* لطفا ابتدا کمی از سابقه فعالیتهای طلاب جهادگر برایمان بگویید.
در این زمینه ابتدا میخواهم اشاره کنم به این نکته مهم که شخص رهبر حکیم انقلاب حتی از قبل انقلاب پرچمدار ساماندهی طلاب جهادگر بودهاند. در زلزله طبس و سیل ایرانشهر که قبل از انقلاب اتفاق افتاد به چشم دیدم که ایشان طلاب را ساماندهی میکردند تا به مردم امدادرسانی کنند. در سیل ایرانشهر ایشان شخصا کیسههای آرد را بر دوش میگرفتند و برای مردم چه شیعیان و چه اهل سنت آن منطقه میبردند و توزیع میکردند، لذا مقام معظم رهبری پرچمدار کار جهادی طلاب هستند.
* ستاد حوزوی بحران چگونه تشکیل شد؟
از ۴ سال پیش که سیل و زلزله در مناطق مختلف کشور اتفاق افتاد، طلاب جهادگر باانگیزه به طور خودجوش به کمک مردم رفتند و امدادرسانی کردند، لذا مرکز مدیریت حوزههای علمیه تصمیم گرفت ساماندهی این عزیزان را بر عهده بگیرد تا هم بهتر و هم منسجمتر در این زمینه به خدمت مشغول شوند، لذا آنجا بود که ستاد حوزوی بحران و حوادث غیرمترقبه کشور در مرکز مدیریت حوزههای علمیه شکل گرفت و تاسیس شد و همچنان فعالیت ستاد ادامه دارد. 7 نهاد حوزوی را در ستاد حوزوی بحران عضو کردیم تا مشارکت حداکثری و همزمان داشته باشند. این 7 نهاد عبارتند از: 1- مرکز مدیریت حوزههای علمیه برادران 2- مرکز مدیریت حوزههای علمیه خواهران 3- جامعهالزهرا(س) 4- دفتر تبلیغات اسلامی
5- سازمان تبلیغات اسلامی 6- مرکز خدمات حوزههای علمیه 7- جامعه المصطفی.
فعالیتهای ستاد حوزوی بحران در ایام شیوع کرونا را شرح دهید.
این ستاد در ایام شیوع کرونا به دلیل حساسیت این بیماری و تنوع خدمات طلاب در این زمینه، کمیتههای یازدهگانهای را شکل داد که در موجهای اول و دوم کرونا به فعالیتهای جهادی پرداختند. ۲۰ هزار نفر نیروی جهادی تاکنون در این عرصه فعالیت داشتهاند که ما اسامی همه طلاب را در هر شهرستان با نوع خدمتی که انجام میدادند در بانک اطلاعات ستاد حوزوی بحران داریم؛ در طول ۹ ماه گذشته نیروهای مستقر در آرامستانها هم کار جهادی خود را ادامه داده و آن را تعطیل نکردهاند.
* کمیته اول: بیمارستان
اولین کمیته از کمیتههای یازدهگانه، کمیته عیادت از بیمارستانهاست؛ در حال حاضر در موج جدید کرونا 250 طلبه برادر و 75 طلبه خواهر در 5 بیمارستان قم در حال خدمترسانی هستند. این طلاب جهادی در 3 شیفت صبح، عصر و شب در هر شیفت 5 نفر در هر بیمارستان مستقر میشوند و ایام هفته را بین خود به صورت منظم تقسیم کردهاند. برخی از طلاب علاقهمند به خدمت جهادی که به دلیلی مانند بیماری زمینهای خود یا خانوادهشان امکان حضور مستقیم و خدمت در بیمارستانها را ندارند و دارای وسیله نقلیه هستند مسؤولیت ایاب و ذهاب بقیه طلاب جهادی بویژه خواهران طلبه به بیمارستانها را که از راه دور میآیند به عهده دارند. هماکنون 20 طلبه جهادی مسؤولیت ترابری را انجام میدهند. یکی دیگر از خدمات این طلاب تهیه میانوعدههایی از قبیل آبمیوه سیب و هویج و احیانا مغز پسته و بادام برای بیماران کرونایی است که با کمک خیرین تهیه و با هماهنگی و موافقت روسای بیمارستانها به بیماران جهت تقویت بنیه دفاعی بدن در برابر ویروس و نشاط روحی تقدیم میشود. خدمت مشتاقانه این طلاب که بدون هیچگونه حقوق و دستمزدی مشغول خدمت به بیماران عزیز کرونایی بوده و احیانا سلامتی خویش را در این راه از دست دادهاند، مایه افتخار ملت مسلمان ایران است.
در موجهای اول و دوم کرونا این بیماری، جهادگران کمیته بیمارستانها انواع خدمات را از استحمام و تغذیه بیماران تا تنظیف محیط بیمارستان انجام میدادند اما در موج سوم، 3 وظیفه مشخص به آنها اعلام کردیم: کمک به پرستاران و همراهان بیماران و بیماران بدون همراه، آرامش بخشی به بیماران، پاسخگویی به مسائل شرعی بیماران و پرسنل و تبلیغ معارف دینی و همچنین برگزاری مراسم دعا و سایر مراسم متناسب با محیط بیمارستان.
* کمیته دوم: مشاوره و روانشناسی
کمیته دوم، کمیته مشاوره روانشناسی مرکب از 70 طلبه فاضل است. این طلبهها حداقل سطح 3 یا کارشناسی ارشد روانشناسی یا مشاوره را گذراندهاند و زیر نظر حجتالاسلام والمسلمین مهکام مشغول خدمترسانی هستند.
اعضای این کمیته به نقاط مختلف کشور جهت مشاوره بیماران کرونایی بیمارستانها اعزام میشوند اما به دلیل سختیها و محدودیتهای اعزام، دوره آموزشی فشرده ۲ روزه و متوسط یکهفتهای برای انجام کار مشاورهای در استانها در نظر گرفته شده است تا طلاب فاضل و مستعد و دارای سابقه مشاوره هر استان با گذراندن این دورهها مشغول خدمت مشاوره در بیمارستانهای همان شهرستانها شوند. دوره آموزشی فشرده توسط دکتر مهکام و دوره متوسط یکهفتهای تاکنون در چندین استان مانند قم، یزد، گیلان، مازندران، هرمزگان و... برگزار شده است. محدودیتهای کرونایی اخیر جهت تردد و مسافرت این اساتید به استانها ما را بر آن داشت تا آموزش مجازی دوره متوسط در سطح ملی نیز از سوی این کمیته انجام گیرد. در این دوره که برای کل استانها خواهد بود به صورت ۶۰ ساعت غیرحضوری و ۲۰ ساعت حضوری و عملیاتی در بیمارستانها روشهای مشاوره دادن را به داوطلبان آموزش خواهیم داد. سرفصلهای آموزشی این دوره تدوین و اساتید انتخاب شده و انشاءالله بزودی برگزار خواهد شد.
نکتهای را در این زمینه عرض کنم؛ اوایل شیوع کرونا گزارشی از بیمارستانها دریافت کردیم مبنی بر اینکه به مجرد اینکه کسی میفهمد تست کرونایش مثبت است، تقریبا مطمئن میشود که باید به همین زودی از دنیا برود، لذا از نظر روحی آمادگی مرگ پیدا میکند و این آمادگی برای مرگ او را خیلی رنج میدهد. یکی از مسؤولان بیمارستانی میگفت لحظهای که بستگان یک بیمار، شخص را تحویل بیمارستان میدهند و میخواهند بازگردند، موقع خداحافظی طرفین گریه میکنند و آخرین خداحافظی را انجام میدهند و بیمار حلالیت میطلبد! گویا آخرین دیدار است. خب! این روحیه آنچنان به برخی از بیماران فشار میآورد که قبل از اینکه ویروس کرونا بر فرض آنها را بکشد این غم آنها را میکشت، لذا باید در این زمینه ورود موثر میکردیم و برای درمان اینها کار تخصصی روانشناسی انجام میدادیم. اما نه یک پزشک معمولی، نه یک پرستار و نه یک روحانی نمیتواند این کار روانشناسی را انجام بدهد. اینجا لازم بود که ما از دانش روانشناسی تخصصی استفاده کنیم، ۲ مرکز در حوزه علمیه قم داریم که این ظرفیت را دارند؛ یک مرکز مشاوره حوزه علمیه است که دهها استاد و دهها متخصص سالهاست مشغول مشاوره هستند، دوم هم انجمن علمی روانشناسی حوزه است. ما از اینها دعوت کردیم و کمیتهای تشکیل دادیم به ریاست یکی از اساتیدی که دکترای روانشناسی و مشاوره دارد. این اساتید تیمهای خودشان را وارد بیمارستانها، آرامستانها و میدانهای دیگر مردمی کردند و حدود 75 نفر از این مشاوران متخصص عضو این گروه شدند و به طور جهادی شروع به کار کردند که کار آنها در روند بهبود و آرامشبخشی به بیماران بسیار موثر بوده است.
* کمیته سوم: آرامستانها و غسالخانهها
کمیته سوم که از ابتدای بحران کرونا مشغول خدمت به ملت عزیز ایران شد، کمیته آرامستانها و غسالخانههاست. در اکثر استانها و شهرستانها هنوز طلاب برادر و خواهر در آرامستانها مشغول تغسیل و تجهیز اموات کرونایی هستند. در قم الان 65 طلبه به صورت شیفتبندی شده مشغول تغسیل و تجهیز فوتیهای کرونایی در بهشت معصومه هستند، البته در بهشت زهرای تهران چون تعداد فوتیها بیشترند طلاب بیشتری مشغول خدمت هستند. آنچه مایه شگفتی من است این است که طلبههایی را میشناسم که ماههاست مستمرا و روزانه مشغول تغسیل مومنان کرونایی هستند بدون آنکه یک ریال دریافت کرده باشند.
کارهای بزرگ این عزیزان گمنام در رسانهها مغفول مانده و نیاز است بیشتر از عظمت کار این طلاب جهادگر گفته شود.
ابتدا اموات کرونایی را تیمم میکردند، چه شد غسل این اموات راه افتاد؟
در ابتدای شیوع کرونا، به مجرد اینکه غسالها خبردار شدند اموات، کرونایی هستند، حاضر نشدند به این اموات نزدیک شوند به دلیل اینکه احتمال میدادند غسل اینها مساوی با مرگ خودشان است، لذا کنار کشیدند و جنازهها مانده بودند! نه غسالها حاضر بودند غسل بدهند نه خانوادههای این اموات کرونایی حاضر بودند اینها را غسل بدهند، به دلیل اینکه آنها هم در معرض بیماری بودند و شاید حاضر نبودند غسل پدر یا مادر خود را به قیمت احتمال مرگ انجام بدهند. به هر حال جنازه مومنین و مومنات روی دست ما باقی ماندند و حرمت (احترام) اینها لازم بود، اینجا بود که مانند جریان دفاعمقدس طلبهها روی مین رفتند و راه را برای بقیه باز کردند. باید عدهای میآمدند و عملیات استشهادی انجام میدادند و وارد میدان میشدند و اقدام به تجهیز این اموات میکردند. فرشته نجات، طلبههای ما بودند که شاید تاکنون هیچ مردهای را غسل نداده بودند اما به خاطر انجام تکلیف شرعی به میدان آمدند و اعلام آمادگی کردند. طلبههای برادر و طلبههای خواهر وارد شدند. خب! تجهیزی که باید انجام بگیرد شامل چند کار است: غسل، حنوط، تکفین، نماز و تدفین. غسل را مسؤولان بهداشتی ابتدا اجازه ندادند با این استدلال که غسل دادن موجب این میشود آب غسل میت کرونایی به لباس و سر و صورت غسال بخورد و قطعا اینگونه انتقال ویروس انجام میگیرد و ممکن است منجر به مرگ اینها بشود، حرف منطقی بود. لذا ما پذیرفتیم و حاضر شدیم به جای غسل، تیمم بدل از غسل را جایگزین کنیم و بقیه اعمال شرعی را انجام دهیم. کار شروع شد، 10 روز اول اموات را در قم تیمم میدادیم و بقیه کارها، مثل حنوط و تکفین و امثال اینها طبق روال انجام شد و نگذاشتیم هیچ میتی بدون اعمال و احکام شرعی دفن شود. اما ما یک وظیفه شرعی دیگر هم داشتیم که در برابر تبدیل غسل به تیمم ساکت نمانیم، چون دستورالعمل فقه اسلامی ما که همه فقها بر آن اتفاق نظر دارند و هم استفتای مقام معظم رهبری، هم مراجع معظم تقلید را دارد و این فتوا اجماعی است که غسل میت مومن واجب شرعی است و اگر امکان داشته باشد حتی با هزینه و تهیه مقدمات امکان غسل باشد، نباید تیمم داد و باید مقدمات امکان غسل را فراهم کرد. به تعبیر ما طلبهها مقدمه واجب، واجب است. من در جلسهای که در فرمانداری برگزار شد و مسؤولان مربوطه جمع بودند این موضوع را مطرح کردم و با صراحت اعلام کردم که مقدمه واجب، واجب است و لذا ما فعلا تیمم میدهیم اما واجب است بر همه ما دنبال تهیه مقدمات برویم.
به ما گفتند در چند مرحله امکان انتقال است، این چند مرحله را تضمین کنید. یک- لحظه غسل دادن، چرا که آب غسل به لباس و بدن غسال میرسد و لباسی باید تهیه شود که مانع رسیدن آب به لباس و بدن غسال شود. دو- خطر آلودگی در محیط غسالخانه وجود دارد و این آلودگی برای دیگرانی که آنجا هستند ضرر دارد. سه- غساله و پسماند آب غسل هرجا برود آلوده میکند و ممکن است آلودگی آن از طریق فاضلاب منتشر شود.
من به آنها گفتم هر 3 مرحله قابل حل است. برای مرحله اول ما میرویم و لباسی را تهیه میکنیم برای اینکه کاملا مانع شود و آب به آن نفوذ نکند. برای مرحله دوم، غسالخانه را ضدعفونی کنید مانند ضدعفونی اتاق بیمارستان که کروناییها آنجا هستند و برای مرحله سوم برای غساله و آب غسل، به آنها گفتم همین بیمار کرونایی مگر دستشویی و حمام نمیرود در بیمارستان، آب غساله آن را چه میکنید؟ گفتند ما مایع ضدعفونی میریزیم در محل فاضلاب، گفتم همین مایع را در فاضلاب غسالخانه بریزید. لذا فقط مراحل ۲ و ۳ حل شد و فقط مانده بود مرحله اول که همان تهیه لباس ضدآب بود.
* داستان تهیه لباس ضدآب برای غسالها
ما در این زمینه خیلی تلاش کردیم. به جاهای مختلف؛ از وزارت دفاع گرفته تا وزارت صنایع و کارخانههای مختلف مراجعه کردیم تا بالاخره 5 دست لباس را با یک عملیات ضربتی در یک وزارتخانه کشف کردیم. آنها را آوردیم و آن لباس پذیرفته شد اما آن لباسها فقط ۲ روز برای ما کار کرد و روز سوم پاره شد، به مجرد اینکه اینطوری شد ناچار شدیم درصدد تهیه نوع دیگری از لباس برآییم که قابل استفاده مجدد باشد و پاره نشود، لذا اینجا تهدید کرونا را تبدیل به فرصت کردیم و آن اختراع لباس جدید بود. دوستان طلبه غسال ما آمدند و با کارخانجات کفش و دمپایی قم وارد معامله شدند. دوستان ما رفتند به یکی از کارخانههایی که دمپایی و چکمه میساخت. وقتی با مدیر کارخانه صحبت کردیم، پرسید این لباس را با این طرح خاص برای چه کاری میخواهید؟ گفتیم برای غسل مومنین و مومنات. گفت چه کسانی غسل میدهند؟ گفتیم طلبههای جهادی. صاحب کارخانه منقلب شد و گفت بنده را هم جزو یکی از نیروهای جهادی حساب کنید و من هم تولید را جهادی انجام میدهم، نه حقالزحمه خودم، نه حقالزحمه کارخانه را نمیگیرم و فقط پول مواد خام را به من بدهید، بنده هم تا آخر جزو نیروهای جهادی با شما کار خواهم کرد.
طرح لباس غسال را به مسؤول کارخانه دادیم و تولید پارچه به یکی از شرکتهای دیگر سپرده شد. این شرکت پارچه را با استفاده از ماده پودری که از پتروشیمی گرفته بود تولید میکرد و در این کارخانه لباسهای دوخته شده به چکمهها چسبانده میشد. کار به این شکل بود که پارچه برش میخورد مثل شلوار و پیراهن اما بنا شد اینها را ندوزند چون از درز دوخت آن، آب نفوذ میکرد، پس به جای دوختن، پرس انجام گرفت و دیگر زمینه نفوذ آب وجود نداشت. چکمه را هم با شلوار پرس کردند و یک کلاه هم به آن اضافه شد، لذا یک لباس کامل یکدست، بسیار محکم و ضدآب تولید شد که تاکنون تولید نشده بود، اینگونه یک کار آتش به اختیار جالب با همکاری حوزه و صنعت انجام شد.
این لباس را که به مسؤولان نشان دادیم بسیار تایید کردند. الان هم کارخانه مشغول فعالیت است و تولید انبوه آن شروع و به کل کشور ارسال شد و به دست همه طلاب که در امر غسل اموات کرونایی فعال بودند رسید و بسیاری از شهرهای کشور که به خاطر نبود لباس، غسل انجام نمیگرفت غسل اموات کرونایی را آغاز کردند که دستاورد بزرگی بود.
بعضیها خیلی دلهره داشتند که این کارهایی که میکنید اینها خلاف ضوابط علمی و بهداشتی است، به دلیل اینکه تعدادی از این طلبهها بیمار خواهند شد و خواهند مرد و گناهش به گردن شما حوزویان است اما ما چون طبق ضوابط و دقیق حرکت کردیم، رسما اعلام میکنم که بهرغم اینکه بعضی از دوستان ما الان بیش از چند ماه هست که در غسالخانه غسل میدهند، بحمدالله تا الان هیچکدام فوت نشدهاند و همه طلاب جهادگر مربوط به ما در عرصه غسل اموات کرونایی در صحت و سلامت هستند.
۲ نکته در این زمینه جالب توجه است؛ نکته اول این است که با اینکه تجهیز اموات کرونایی کار بسیار سخت و خطرناکی است و مردم میترسند اصلا نزدیک آنها بشوند چه برسد به اینکه مرده را غسل بدهند اما آنقدر طلاب متقاضی برای غسل وارد شدند که ما نوبتبندی کردیم و گاهی یک هفته در نوبت قرار میگیرند تا نوبتشان شود.
نکته دوم، مربوط به زحمات بانوان در زمینه غسل اموات کرونایی است که کمتر به آن پرداخته میشود؛ بانوان طلبهای آمده بودند برای غسل اموات کرونایی که من با این طلاب خواهر جلسهای داشتم تا خداقوت و خسته نباشید به آنها بگویم. فهمیدم بین این خواهران طلبه از طلبه مبتدی تا استاد حوزه وجود دارد، حتی همسر یکی از شخصیتهای برجسته حوزه علمیه قم که اسم نمیبرم در بین بانوان غسال حضور دارد و مشغول خدمت است و خیلی برای من زیبا بود که این شیرزنان به این عظمت تربیت و رشد دست پیدا کردهاند و اغلب این خواهران، حتی میتی از نزدیک ندیده بودند چه برسد غسل داده باشند.
* کمیته چهارم: ارسال و توزیع بستههای بهداشتی و مواسات
چهارمین کمیته در زمینه توزیع محصولات بهداشتی و مواسات مؤمنانه فعالیت دارد که بحمدالله مردم در همه کشور به خاطر اعتمادی که به روحانیت دارند با کمک آنها خدمات زیادی به اقشار آسیبدیده کردند.
* کمیته پنجم: اقتصادی و سیاسی
پنجمین کمیته، کمیته اقتصادی و سیاسی است؛ این کمیته برای بررسی مسائل و آسیبهای اقتصادی و سیاسی ناشی از شیوع «کووید-۱۹» توسط جمعی از اقتصاددانان و سیاستدانان حوزوی تشکیل شده است و در حال تحقیق و پژوهش بر روی انواع آسیبها و ویرانیهای اقتصادی و یافتن راهکار جبران آن هستند که تاکنون بستههای پیشنهادی متعددی تدوین و به مسؤولان ذیربط نظام داده شده است. اگر در شهرستانها اساتیدی در این زمینه هستند که فکر میکنند میتوانند به ما در این تحقیقات کمک کنند، از مدیریتهای استانی حوزه درخواست داریم آنان را به ما معرفی کنند.
* کمیته ششم: کمیته علمی و پاسخ به شبهات
کمیته ششم در زمینه تولید محتوای علمی و پاسخ به شبهات مربوط به شیوع ویروس کرونا همچون دینستیزی و قمستیزی که در اوایل دوران شیوع کرونا به وقوع پیوست، فعالیت دارد؛ اعضای این کمیته تاکنون به ۳۰۰ شبهه در این زمینهها پاسخ داده و چندین کتاب را تألیف کردهاند. از دیگر فعالیتهای این کمیته میتوان به پرداختن به راهکارهای دین مبین اسلام در مبارزه با چنین بیماریهایی که همهگیر هستند، اشاره کرد. تاکنون ۱۵ جلد کتاب و نشریه از طرف حوزه علمیه قم با موضوع بیماری کرونا تألیف و چاپ شده است و در حدود ۱۰ کتاب دیگر نیز در دست تألیف است که بزودی منتشر خواهند شد.
* کمیته هفتم: رسانه و فضای مجازی
کمیته هفتم از کمیتههای یازدهگانه، کمیته رسانه است؛ این کمیته مسؤولیت اطلاعرسانی محصولات و فعالیتهای ستاد بحران حوزه و گروههای جهادی را برعهده دارد.
* کمیته هشتم: بینالملل
کمیته هشتم، کمیته بینالملل است که به مسائل بینالمللی میپردازد و تاکنون توانسته تجربیات زیادی را به کشورهای دیگر همچون لبنان منتقل کند. علاوه بر این طلاب خارجی مستقر در ایران برای کمکرسانی به بقیه طلاب آسیب دیده خارجی ساماندهی شده و اقدامات ارزشمندی انجام دادند. یکی از فعالیتهای بینالمللی حوزه، نامه مفصل مدیر حوزه آیتالله اعرافی به ۵۰۰ متفکر جهان و با موضوع تفسیر الهیاتی کرونا است که با زبانهای گوناگون و برای متفکران جهان تشیع، اهل سنت، مسیحیت مانند کلیسای واتیکان و دانشگاه الازهر ارسال شد.
* کمیته نهم: کمیته پشتیبانی
کمیته نهم، کمیته پشتیبانی است که مسؤولیت آن برعهده مرکز خدمات حوزههای علمیه است؛ مرکز خدمات، خدمات متعددی همچون امور بیمهای طلاب جهادی را در دوران فعالیتشان در بیمارستانها و آرامستانها و تسهیلات درمانی برای بیماران و معمرین ارائه کرده است.
* کمیته دهم: افتاء شرعی
کمیته دهم کمیته افتاء شرعی است که با کمک بخش استفتائات دفتر مقام معظم رهبری و همکاری دفاتر بقیه مراجع معظم تقلید به سوالات شرعی که برای مردم به واسطه شیوع کرونا پیش آمده، پاسخ میدهند.
* کمیته یازدهم: طب سنتی و اسلامی
کمیته یازدهم کمیته طب سنتی و اسلامی است که اگرچه تاکنون جلسات هماندیشی مفیدی برگزار کرده است اما جامعه و دستگاههای نظام ما تاکنون از این ۲ گنجینه علمی در مواجهه با کرونا محروم بودهاند. در این کمیته افرادی حضور دارند که هم متخصص در زمینههای طب سنتی و اسلامی بودهاند و هم دارای مدارک دکترای پزشکی از دانشگاههای علوم پزشکی هستند.
* درباره طب سنتی بحثهای فراوانی مطرح شده است، نظر شما در این زمینه چیست؟
ما معتقدیم علاوه بر ضرورت بهرهگیری از دستاوردهای دانش جدید پزشکی، لازم است در پیشگیری از بیماریها و درمان طب سنتی بهره گیریم.
ما نباید این واقعیت را فراموش کنیم که قبل از ظهور دانش پزشکی غرب در ۳ سده اخیر، بیماریهای همه مردم را در ایران و جهان، طب سنتی و داروهای گیاهی درمان میکرد که اطبای بزرگ ایرانی همچون شیخ الرئیس ابن سینا دارای رتبههای اول جهانی این عرصه بودند. بزرگترین کتاب طب هزارساله اخیر جهان کتاب «القانون فیالطب» ابوعلی سینای ایرانی است که به فرموده رهبر فرزانه انقلاب 300 سال متن درسی و علمی دانشگاههای غرب بوده است. دستمایههای اصلی همه داروهای شیمیایی کنونی همان داروهای گیاهی طب قدیم است. اکنون که دانش پزشکی جدید غرب و جهان عجز خویش را در کنترل ویروس کرونا اعلام کرده است، آیا نباید مسؤولان پزشکی به این منبع اصلی بازگشته و از این ثروت عظیم برای استخراج واکسن و دارو استفاده کنند؟
ارسال به دوستان
تنها راهکار نجات اقتصاد نگاه دولت به داخل
دکتر مهدی بشارتدهسلوطی*: اقتصاد کشور در حال حاضر با چالشها و مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکند. یکی از چالشهای جدی که اقتصاد ایران را در سالهای اخیر درگیر کرده و برای کشور مسألهساز شده و بیش از هر چیز بخش تولید داخلی را تحت تأثیر خود قرار داده، نگاه دولت و مسؤولان برای گرهگشایی از مشکلات اقتصادی کشور به بیرون است به طوری که برخی دولتمردان گلوگاه حل مشکلات کشور را در کمک گرفتن از برخی کشورها و مذاکره با کشورهای خارجی میدانند.
نمونه بارز این نگاه، مذاکرات برجام است. این مذاکرات با وجود به نتیجه رسیدن و حاصل شدن توافق، عایدی خاصی برای اقتصاد بویژه بخش تولید نداشت و اکنون میبینیم با تشدید تحریمها این توافق به طور کامل بیخاصیت شده است.
یک- دولتمردان در حالی چشمانتظار گرهگشایی از اقتصاد در خارج از کشور هستند که سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی که نقشه راه اقتصاد کشور را بخوبی نمایان کرده، بر روی زمین مانده است. این در حالی است که حضرت آیتالله العظمی خامنهای رهبر حکیم انقلاب در سالهای گذشته به شیوههای مختلف و تحت عناوینی چون تولید کالای داخلی و رونق تولید، نسبت به اجرای این سیاستها تذکر دادهاند.
به نظر میرسد مسؤولان آگاه نیستند کشورهایی که امروز جزو کشورهای توسعهیافته یا قدرتهای برتر اقتصادی شناخته شده و فعالیت میکنند، روزی سیاستهای مشابه اقتصاد مقاومتی را در دستور کار خود قرار دادهاند. اقتصاد مقاومتی یک محور اصلی دارد که همان تولید داخل است و کشورهای پیشرفته امروز نیز، در گذشته پیش از هر چیز به تولید داخل رونق بخشیدهاند تا امروز بتوانند مدعی اقتصاد در دنیا باشند.
دو- برخلاف باور بسیاری از افراد، اینگونه نیست که سیاستهای اقتصاد مقاومتی برای نخستینبار در ایران تدوین شده باشد بلکه همواره در بسیاری از کشورهای دنیا مانند چین، ژاپن، آلمان و آمریکا در حال اجرا بوده است و رهبر بزرگوار انقلاب برای این سیاستها در ایران عنوان «اقتصاد مقاومتی» را برگزیدند. توجه به تولید داخل به قدری مهم است که در آمریکا روزی برای توجه به تولید داخل در نظر گرفتهاند.
سه- واقعیت آن است که گره زدن حل مسائل اقتصادی و معیشتی به روابط خارجی، اشتباه محض است و به جای آن برای حل مشکلات، باید به رفع موانع تولید در داخل کشور بپردازیم. مهمترین موانع رونق تولید قاچاق و واردات است که باید به آنها توجه ویژه کرد.
برای رفع این ۲ مانع باید سیاستگذاری مناسبی اعمال شود که این مساله در حیطه وظایف مجلس است که باید برای مقابله با آن قانونگذاری کند اما مجالس ما تاکنون در این زمینه خوب عمل نکردهاند. از طرف دیگر دولت که وظیفه بخش اجرایی را برعهده دارد، نیز اهتمامی برای مقابله جدی با قاچاق و واردات بیرویه ندارد.
همانگونه که گفته شد امید واهی به بیرون از کشور برای تولید همچون زهر است. این تفکر باعث شد مسؤولان امکانات داخلی برای رفع مشکلات اقتصادی را نادیده گرفته و اینگونه تلقی شود که گرههای اقتصادی کشور تنها با همکاری با شرکای خارجی حل میشود، در حالی که چنین نیست.
از طرف دیگر وابستگی به نرخ دلار در اقتصاد باعث شده است با نوسانات قیمت آن، کشور با مشکل مواجه شود؛ از طرف دیگر آمریکا نیز از این مساله به عنوان یک اهرم برای فشار به کشور استفاده میکند، در حالی که واضح است در شرایط تحریمی، ما هیچ مبادله تجاری با آمریکا نداریم و میتوانیم مبادلات خود با سایر کشورها را با واحد پولی آن کشورها انجام دهیم.
در آخر باید گفت نگاه به بیرون برای حل مشکلات کشور در دولت فعلی در تمام دولتهای پس از انقلاب بیسابقه بوده است. دولت فعلی سرنوشت اقتصاد را به خارج از کشور و برجام گره زده و محصول این تفکر معطل ماندن کشور و تعطیل کردن اقتصاد معمولی و بومی کشور در دولت اول و دوم آقای روحانی است.
* کارشناس ارشد اقتصاد
ارسال به دوستان
نگاهی به چهرههای محبوب و مؤلفههای چهره شدن در سینمای پس از انقلاب
رمز و رازهای محبوبیت
محمدرضا کردلو: مسیری که سینمای ایران در دهههای 60 و 70 طی کرد، به مطرح شدن چهرههایی انجامید که به عنوان قهرمان یا سوپراستار، شخصیتهای محبوب سینمایی این ۲ دهه را میسازند. جمشید هاشمپور و فرامرز قریبیان از جمله این چهرهها هستند. اگر چه مسیری که سینما در نیمه دوم دهه 70 طی میکند، مقدمات حذف یا تحدید قهرمانمحوری از سینمای بدنه را پیش میگیرد اما درامها و فیلمهای عاشقانه نیز با میزانی از اکشن و آنچه مورد استقبال مخاطب آن روز بود، ساخته میشوند. ابوالفضل پورعرب و فریبرز عربنیا چهرههای جدی این فیلمها هستند. چهرههای محبوب آن دهه که عکسهایشان پوستر میشد و علاقهمندان سینما دنبالشان میکردند. ***
اگر بخواهیم برای سینمای دفاعمقدس در ژانر اکشن، تنها یک شمایل قهرمان نام ببریم، بیتردید آن یک نفر «جمشید هاشمپور» است؛ بازیگری که نزدیک به ۲ دهه قهرمان اول سینمای اکشن بویژه دفاعمقدس بود. عقابها، پایگاه جهنمی، بازداشتگاه، ضربه طوفان، رنجر، پرواز از اردوگاه، باشگاه سری، هیوا، نفوذی، قارچ سمی و مزرعه پدری از جمله فیلمهای دفاعمقدسی جمشید هاشمپور هستند که او در عمده آنها ایفاگر نقشهای متناسب با سینمای اکشن بود. هاشمپور در عین حال یکی از پرکارترین بازیگران سینمای ایران است که از سال ۴۷ تا امروز، طی ۵۲ سال در بیش از ۱۱۰ فیلم سینمایی بازی کرده است؛ فیلمهایی که عمدتا قهرمانمحور بودهاند. فرامرز قریبیان دیگر قهرمانی بود که با وجوه معنوی، قهرمان متفاوتتری را در این دهه معرفی میکرد. اما با این قهرمانها نامهربانی شد. حتی سیمرغ هم با آنها نامهربانی کرد. هاشمپور در حالی در جشنواره سیوششم فجر به عنوان بهترین بازیگر نقش مکمل مرد انتخاب شد که نقشش به هیچوجه یادآور قهرمان نبود. جمشید هاشمپور برای بازی در فیلم دارکوب، به خاطر ایفای نقش یک دلال خرید و فروش نوزاد این جایزه را گرفت؛ نقشی که هیچ ارتباطی به یک قهرمان ندارد و فرسنگها با «جمشید هاشمپور»ی که از هلیکوپتر روی هوا به زمین میپرید یا با حرکتهای خارقالعاده رزمیاش همزمان ۳۰ نفر را به زمین میکوفت، فاصله داشت.
***
حضور ابوالفضل پورعرب روی پوستر یک فیلم کافی بود تا مخاطبان سینما آن فیلم را برای تماشا انتخاب کنند. وقتی فریدون جیرانی در یک گفتوگوی اینترنتی پورعرب را «اولین ستاره مرد در سینمای پس از انقلاب ایران» خطاب کرد، او پاسخ داد: «اگر ما واقعا اینقدر مهم بودیم و اینقدر در جامعه بازتاب داشتیم، لااقل در بیمارستان باید سری به ما میزدند؛ سرطان که شوخی نیست». این ستاره پولساز دهه 70، در نخستین گام با فیلم «عروس» بهروز افخمی آمد و چون یک تیپ منحصربهفرد بود، بازیهایش به سرعت مورد توجه قرار گرفت. عشقهایی که پورعرب یک طرف آنها بود، موتورهایی که او سوار میشد، عینکی که به چشم میزد و... همه مولفههایی برای خاصتر شدن پورعرب میشد. رشد سینمایی با عنوان اجتماعی در نیمه دوم دهه 80 از رونق بازیهای پورعرب کاست و همین کمکاری او را به حاشیه برد. بازیگری که در گرفتن دستمزد، همرده چهرهای مانند جمشید هاشمپور شده بود.
***
در دهههای 80 و 90 سینمای بدنه در کمدی موفقیتش را با چهرههایی مثل رضا عطاران پیش میگیرد و حضور او در هر فیلمی تبدیل به یک برگ برنده برای فروش میشود. هزارپا، مصادره، نهنگ عنبر1 و2، خوابم میاد، ورود آقایان ممنوع، من سالوادور نیستم و فیلمهای دیگر شاهدی بر این ادعاست. اکبر عبدی شاید بسیار قبلتر از عطاران ویژگیهای او را در سینما داشت. بازیهای او در نزدیک به 4 دهه اخیر، همواره غافلگیرکننده بوده و با شدت و ضعف از بازیگران بفروش سینما به حساب میآید. رضا عطاران در سالهای اخیر از عبدی هم محبوبتر و پرفروشتر شده است. از او به پولسازترین بازیگر سینما تعبیر شده است؛ 16میلیارد تومان برای «من سالوادور نیستم» (منوچهر هادی) در اکران 95، 21میلیارد تومان برای «نهنگ عنبر2» (سامان مقدم) در اکران 96 و نزدیک به 40میلیارد تومان برای «هزار پا» (ابوالحسن داودی) در اکران 97. عطاران برای بازی در هزارپا 300 میلیون تومان دستمزد به همراه 10درصد از مالکیت فیلم را دریافت کرد. این عدد برای بسیاری از چهرههای هنری دستنیافتنی است.
***
بهران رادان و تعدادی بازیگر دیگر با موج حضور چهرههای جذاب جوان به سینما میآیند. قبل از گلزار و رادان البته امین حیایی با حفظ ویژگیهای توأمان بازی در فیلمهای کمدی، اکشن و رمانتیک به سینما آمد و تقریبا تجربههای بسیار موفق و البته غیرقابل قیاسی با گلزار داشت. حامی، هتل کارتون، علفهای هرز، مزاح، مانی و ندا، زن زیادی، دایره زنگی، عروس خوشقدم، رز زرد، مهمان مامان، اخراجیها، کما، شارلاتان، شام عروسی، قلادههای طلا، شعلهور و دارکوب از جمله فیلمهایی هستند که امین حیایی در آنها ایفای نقش کرده است. حیایی چند سال رکورد تعداد بازی در فیلمهای سینمایی را هم میزند و از پرکارترین بازیگران 25 سال گذشته است. حیایی فرصت کار کردن با چهرههای مطرح سینمایی را هم داشته است.
***
از اواخر دهه 70، با تغییر فضای سیاسی و اجتماعی، فیلمهایی که از آنها به سینمای «دختر-پسری» تعبیر میکنند، ساخته شد. این عاشقانههای دهه هفتادی سینما تلاش میکنند با روایت شکاف نسلی از بازشدن فضای فرهنگی بهره ببرند. این سینما حتی «ایرج قادری» را که زمانی تیتراژ فیلمهایش فقط صدای بزن بزن بود، به سمت ساختن «سام و نرگس» میبرد و محمدرضا گلزار وارد سینما میشود؛ چهرهای که حضورش در سینما نقطه شروعی برای ورود جوانهای خوشچهره است. گلزار به یکی از بفروشترین بازیگران سینمای ایران تبدیل میشود و حتی بعد از یک دوره رکود، در سالهای اخیر با بازی در «سلام بمبئی» و «آینه بغل»، هنوز پرفروش است. گلزار از معدود بازیگرانی بود که تا سالها به عنوان ستارهای پولساز برای سینما کار کرد. در «بوتیک» نشان داد که فقط یک بازیگر خوشچهره نیست و بازیگری را میفهمد. در خبرهای مختلفی که در همه این سالها مطرح شده، از همکاری او با کارگردانهای صاحبسبک سخن به میان آمده اما این اتفاق برایش رخ نداده است. یکی از خبرهایی که سال 89 در مجامع سینمایی مطرح میشد، دستمزد عجیب و غریب (با عددهای آن موقع) گلزار برای بازی در «دموکراسی تو روز روشن» بود. اینطور در خبرها آمده بود که او برای 3 روز فیلمبرداری 90 میلیون تومان دستمزد گرفت. او نخستین بازیگر سینمای ایران بود که دستمزد 200 میلیونی گرفت.
***
با این همه سینمای ایران در 4 دهه اخیر بازیگران توانایی داشته که به واسطه آنها ماندگار شده است که از آن میان میتوان به ۳ چهره شاخص اشاره کرد. پرویز پرستویی، خسرو شکیبایی و شهاب حسینی قطعا به عنوان ۳ چهره شاخص سینما هستند که بازیهایشان محدود به ژانر خاصی نمیشد و نمیشود و شاید بتوان گفت بازیهای این سه نفر، جایگاه بخصوصی دارد. مرحوم خسرو شکیبایی با خط قرمز کیمیایی به سینما معرفی شد، با هامون مهرجویی مشهور شد و با کارهایی مانند خواهران غریب ماندگار شد. او نزدیک به 2 دهه مهمترین نقشهای سینمای موسوم به اجتماعی ایران را بر عهده داشت. پرویز پرستویی سال 66 در شکار با خسرو شکیبایی همبازی شد. با حضور جذابش در آدم برفی و سپس شناختهتر شدن با لیلی با من است به یکی از نقاط قوت سینمای دهه 70 تبدیل شد. با حاجکاظم آژانس شیشهای در اذهان ایرانیان تثبیت شد. او با بازی در موج مرده، مومیایی3، مرد عوضی، مارمولک و دیوانهای از قفس پرید تسلط و توانایی خود برای بازی در نقشهای متفاوت را ثابت کرد. پرستویی چهارمین سیمرغش را برای بازی در بادیگارد حاتمیکیا دریافت کرد.
***
سینمای موسوم به اجتماعی نیز این روزها بازیگران خاص خود را دارد؛ بازیگرانی که به پرفروش شدن آثار کمک میکنند. نوید محمدزاده و جواد عزتی از جمله آنها هستند. جواد عزتی یکی از پرکارترین بازیگران دهه 90 است که بازی در نقشهای مختلف بویژه کمدی را تجربه کرده است و به فروش فیلمها کمک کرده است. جواد عزتی اگر چه از سوی جشنواره فیلم فجر به شکل عجیبی نادیده گرفته شده است اما خود نیز در حال تبدیل شدن به یک تیپ در ملودرامها و درامهای اجتماعی است.
***
سیدشهاب حسینی در دهه 80 و اوایل دهه 90 ظهور و بروز مشابهی در عرصه انتخاب نقشهای سینمایی و تلویزیونی داشت. او با پلیس جوان در تلویزیون معرفی شد و خیلی زود به سینما آمد. «سوپراستار» و «درباره الی» او را کمکم به ستاره اول سینمای ایران در دهه 80 تبدیل کرد. او برای فیلم سوپراستار سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول را دریافت کرد و بعد از آن با «جدایی نادر از سیمین» همکاریاش با فرهادی را ادامه داد تا اینکه برای بازی در نقش عماد در «فروشنده» جایزه بهترین بازیگر مرد را از کن دریافت کرد. او بیشک ستاره دهههای ۸۰ و ۹۰ بوده است که فیلمهای خوب بسیار و جوایز داخلی و خارجی پرشماری در کارنامهاش به چشم میخورد. شهاب حسینی که فعالیت هنری خود را با کار مجریگری آغاز کرده بود، خیلی زود اجرا را رها کرد و وارد دنیای بازیگری شد و با تجربه نقشهای متفاوت در سینما و چند سریال پربیننده، روزبهروز شناخته شدهتر و محبوبتر شد.
بتازگی در یک نظرسنجی که توسط «سینما تیکت» برگزار شده، در میان خیل بازیگران و ستارهها، شهاب حسینی با ۶۴ درصد آرا محبوبترین بازیگر سینمای ایران انتخاب شده است. این در حالی است که چند سالی است کمکارتر از قبل است و حتی با مواضع سیاسی و اجتماعیاش با بخشهای مهمی از سینما دچار چالش شده است. انتخاب شهاب حسینی دارای پیام معناداری است. انتخاب او توسط یک سایت سینمایی که مخاطبان خاص خود را دارد، نشان میدهد در فضای عمومی توجه بسیار بیشتری به او وجود دارد. بازیگری که صراحت قابل تأملی در اظهار نظراتش دارد و بخشهایی از سینما، حتی برای حذف او تلاش کردهاند. او با حضور در نشست خبری جشنواره فیلم فجر نکاتی درباره نقش سینماگران در فضای اجتماعی ایران مطرح کرد. شهاب حسینی در واکنش به ماجرای تحریم جشنواره فیلم فجر از سوی برخی هنرمندان گفته بود: «4 سال است اصلا در جشنواره نبودهام. دینی به این جشنواره ندارم که از آن دفاع کنم. من از چیز دیگری دفاع کردم؛ از وحدت بین مردم دفاع میکنم، از جدا نکردن طیفهای مختلف. از هر تلاشی دفاع میکنم تا تفرقه میان این سرزمین ایجاد نشود». شهاب حسینی که به خاطر دفاع از جشنواره فیلم فجر حسابی مورد توهین قرار گرفته بود، با اشاره به بازتابهای مجازی نامهنگاریهای اخیرش گفت: «چیزی که من را ناراحت و نگران کرد، کامنتهایی بود که قابل بازپخش و خواندن نیست! و این غمانگیزترین قسمت ماجراست که مردمی نتوانند حرف دیگران را تحمل کنند. 2 نامه نوشتم و تمام تلاشم را کردم با ادب باشد، جواب آن فحش و فضیحت نبود. یکی من را به باد انتقاد بگیرد، اشکالی ندارد. به خاطر خودم ناراحت نیستم، خدا را شکر که تکلیفم روشن شد، فکر نمیکنم ورای توانایی خودم دیگر نیاز باشد که احترام بگذارم، تعارفها دیگر برداشته شد». در این نشست اشاره او به مسأله مهم همراهی درست هنرمندان با مردم بود: «اگر هنرمندیم و ادعا داریم صدای مردم هستیم، هزینهها را کم کنیم. قهر کردن چاره کار نیست. نمیخواهید بیایید، نیایید. با نیامدن شما چه میشود، من نوعی بمیرم دنیا آخ نمیگوید». او در ادامه گفت: «مشکلات ما با هیچ دستی از خارج از کشور حل نمیشود؛ مشکل را در درون، خودمان باید حل کنیم. هیچکس خارج از کشور نمیآید مشکلات ما را حل کند. 2 سال است دنیا را میچرخم و فهمیدم تنها راه نجات ما در داخل است». به هر ترتیب انتخاب شهاب حسینی به عنوان محبوبترین بازیگر در یک نظرسنجی موجب شد ناظران با تأمل بیشتری به رمز و رازهای محبوبیت بنگرند.
***
نداشتن قهرمان زن یکی از مسائل اصلی سینمای ایران است و با همه بازیهای خوبی که از برخی از بازیگران زن در سینما ماندگار شده، سینما نتوانسته یک قهرمان یا ستاره زن معرفی کند. اگر چه بازیگران زنی که با حضورشان به فروش فیلمهای سینمایی کمک کردهاند، تعدادشان زیاد نیست. لیلا حاتمی، ترانه علیدوستی و طناز طباطبایی و البته در مقطعی در دهههای 70 و 80، هدیه تهرانی و نیکی کریمی این جایگاه را داشتند.
ارسال به دوستان
حدیث مدعیان و خیال همکاران
نقدی بر کتاب یک محسن عزیز
منصوره طوسی: «یک محسن عزیز» تاریخ شفاهی نیست، مستندنگاری نیست، سرگذشتنگاری هم نیست. پس چیست؟
با کمی ارفاق، رمان است به سبک دراماتیک و نمایشنامه! ارفاق به این جهت که نگوییم زردنویسی است؛ روایتی است عامهپسند که در بطن آن محتواهای معرفتی به عواطف ملودرام پیوسته و از قالب تاریخ شفاهی و قواعد زندگینامهنویسی بیرون آمده و متاسفانه برای بازنمایی شخصیت و شأن شهید، از روشهای بیارزش و عوامپسندانه فروگذار نکرده است.
انتخاب مخاطب عامهپسند توسط مقدمه کتاب عنوان شده است.
نویسنده میگوید: «جاهایی که نویسنده در متن وارد شده و در میان خاطرات نظر داده و شاید و باید کرده، از سختترین قسمتهای نوشتن بود که شاید باید نمیبود! اما خدا شاهد است قصدم نشان دادن نویسنده در میان حرفهای محسن نبوده و هدفم بهتر نشان دادن محسن بود. شاید این کار برای مخاطب حرفهای خوشایند و مطلوب نباشد اما در این قسمتها بازهای از مخاطبان را در نظر گرفتهام که برای فکر کردن نیازمند تلنگر بودند و من فقط تلنگرها را به شکل شایدها گذاشتهام. باشد که به کامتان خوش آید!».
در اینجاست که آسیب جدی این کتاب به چشم میآید که چه ضرورتی وجود داشته نویسنده چنین گسترهای از مخاطبان را در نظر گرفته و مخاطب عامهپسند را (که باشد به کامش خوش آید) به مخاطب حرفهای حوزه ادبیات دفاع مقدس -که نیازمند تلنگر برای فکر کردن نیست و ورود نویسنده در متن برایش خوشایند و مطلوب نیست- ترجیح داده است؟
فانتزیهای ذهنی و عواطف شخصی نویسنده هم برای برانگیختن عواطف مخاطب در متن راه یافته است.
گفته میشود کتاب «یک محسن عزیز» روایتی مستند است که به قلمی داستانی نوشته شده و مدعای مقدمه کتاب نیز ارجحیت مستند بودن بر داستانی بودن است اما محل اشکال این کتاب این است که نهتنها داستانی بودن بر مستند بودن غلبه کرده، بلکه دست برده است به ادبیات و لحن بسیار عوامانه و گاهی سخیف و فان که نهتنها فاقد ارزش جهت الگوسازی برای جوانان است، بلکه خودش قابلیت این را دارد که به الگوی خوبی برای «بد ننوشتن» تبدیل شود!
به چند نمونه در این متن اشاره میکنم.
* با اینکه موهایی که تازه کمی بلندتر شده و حالت گرفته بود را مثل همیشه رو به بالا سشوار نزده بود اما فقط خدا از حجم قندهایی که آن روز توی دل دخترهای فامیل آب شد، آگاه است (تصویر اثرگذاری مثبت جنسیتی که باید به اثرگذاری این تصاویر روی مخاطب نوجوان دختر فکر کرد).
* ب. . . . . ن. . . . گ، بوووووووووووم، تاااق، تااااااق، تاتاتالاق (اینها پاسخگویی به نیازهای روانیِ نویسنده در جهت تلاش برای بازنمایی صحنههای نبرد است).
* محسن با خنده محجوبی خداحافظی کرد و شاید توی راه مسجد به آن دختر قدبلند دانشکده مهندسی شیمی فکر کرد. نکند تا حالا ازدواج کرده باشد؟ گرفتار جاسوسخانه اگر نشده بود؛ الان مثل دانشجوهای دیگر دانشگاه میرفت بین کلاسها گاهی سر راه دختر مورد علاقهاش مینشست و از دور تماشایش میکرد (ورود فانتزیهای ذهنی نویسنده با بنمایههای رمانتیک که کاملا در تضاد با ساختار مستند روایی است و اهداف متعالی شهید بزرگوار از تسخیر سفارت آمریکا را کمرنگ کرده و در ازای آن روایت جدیدی -ولو مستند- به خواننده کتاب داده است).
* احساس پدری را داشت که نخستینبار بعد از فرستادن دخترش به خانه بخت، برگشته باشد خانه خودشان! یعنی گروهانهایش خوشبخت میشدند؟ (تصویرسازی عاطفی؛ تشبیهات سخیف و بیربط به فضای جنگ در مناطق عملیاتی گیلانغرب، فاقد عناصری که نشان از وزانت حضور او در مناطق عملیاتی داشته باشد و صرفا برای برانگیختن عواطف مخاطب یا پاسخگویی به نیازهای عاطفی نویسنده که عموما هم خانمها درنظر گرفته شدهاند)
* انگار مامان شیر سماور را باز کرده باشد یا قوری چای را گرفته باشد زیر چانهاش و از آنجا برایش چای بریزد. آخ کجایی مامان. دلش میخواست مامان بود و دستش را زیر چانهاش میکشید. همزمان دعایی میخواند و روی زخم فوت میکرد. (تصویرسازی از شهید وزوایی هنگام مجروحیت که متعارض است با جمله وصیتنامه ایشان و نوشته روی سنگ مزارشان که گفته است «هنگام مجروحیت در سرپل ذهاب هرچه درد بیشتر میکشیدم لذت میبردم که به خدا نزدیکتر میشوم»؛ که خود کلمات ایشان الگوی بهتری است تا تصویرسازیهای عاطفی صرف).
پشت آن سنگها محسن و بچههایش مثل «کودکان مهدکودکی» روی زمین نشسته بودند و تردید و ترس و تحقیر سرخوشانه دورشان میچرخید. شیطان نشسته و دم گرفته بود. *دختره اینجا نشسته، گریه میکنه، زاری میکنه؛ افتخار من، پرتقال من، یکی رو بزن از برای من (بیانی کودکانه، استفاده از کلماتی سطحی و مبتذل، روایتی آسان و سخیف برای وجه کمدی و طنز بخشیدن به تصویر رزمندگان در نبردهای جبهه گیلانغرب و سرپلذهاب که نشاندهنده صمیمیت غیرمتعارف نویسنده با رزمندگان و شهداست).
*در همین لحظه بود که شیطان گریهکنان بلند شد رفت، تردید و ترس و تحیر هم پشت سرش دویدند (تعلیم شجاعت به بیانی کودکانه که تصویری از ذهنیتهای شخصی نویسنده است. شخصیت مثبت شهید از ابعاد غیر آیینی توصیف و روایت شده است).
مرسوم است در حوزه ادبیات دفاعمقدس برای الگوسازی از ابعاد مثبت شخصیتی شهدا روایتهایی نقل بشود و این محل اشکال نیست اما در یک محسن عزیز، نمیگوییم قدیسسازی ولی شخصیت مثبت شهید وزوایی از ابعادی غیرآیینی و گاهی از اعماق ذهنیتهای شخصی نویسنده روایت شده است.
*محسن انجیل نخوانده بود اما نوه حاجآقا مسیح که بود؛ کسی که به دوست و دشمن محبت میکرد و همه عاشقانه دوستش داشتند. (فارغ از اینکه آیا انجیل خواندن برای رزمندگان اسلام فخر است یا قرآن خواندن؛ و باز فارغ از اینکه در کلام شهید آمده که میان عراقیها تبلیغات سوء علیه پاسداران زیاد بوده، نویسنده دست زده است به روایت مثبت گفتن از تبار خانوادگی شهید که برای مخاطب شناختهشده نیست، لذا در جمله بعد تبارسازی مثبت انجام میشود)
*شاید سیدمسیح هم محبت بیاندازه را از پدرش سیدرضی یاد گرفته بود که فقط در یک فقره ۲ هزار متر زمین مرغوب بالای نیاوران را پاداش آشپزهایی کرده بود که یک سال برای هیأت امام حسین آشپزی کرده بودند (کارکرد پنهان چنین روایتی مطرح و سرشناس کردن خاندان و تبار خانوادگی شهید وزوایی است که به نظر نگارنده یادداشت میآید به بیان و سفارش خانواده شهید در کتاب درج شده باشد و این درحالی است که در کلام خود شهید مطرح شده است به تعدادی از این اسیران عراقی رگبار هم بسته بودند، پس نگاه عارفانه به این موضوع حتی از ساختار مستند تاریخی نیز عبور کرده است).
*جواب این تصمیم نردبان پله چهارم است که فقط با شجاعت و نترسی محسن و توکلش ساخته شده بود (مصادره تصمیمات جمعی و عملکرد رزمندگان به چهره مثبت شهید وزوایی که این کارکرد بارها تکرار شده است).
* آیا میتوانست با حاجاحمد کار کند و با او کنار بیاید؟ در غرب که بود دورادور شنیده بود حاجی اخلاق خاصی دارد. فکر و خیال مثل چوبی که مامان بعد از شستوشو به تشک تختش میزد بر روانش ضربه وارد میکرد. (شخصیت مثبت محسن که در تعارض و کشمکش درونی سخت -به اندازه ضربههای چوب بر تشک- با شخصیت منفی حاجاحمد متوسلیان قرار داده شده است)
*و این حرفها نه به خاطر مدل موهای محسن و تیپ مرتبش بود، بلکه حرف زدن و سکنات و کلماتی که در سخنرانیاش به کار میبرد این پالسها را میداد (تصویرسازی از ظواهر شهید که با الگوپذیریهای مخاطب عامهپسند جور درمیآید و بارها در متن تکرار شده است).
* در خانه که بود همیشه جلوی موهایش را سشوار میکشید اما به خاطر حالتی که موهایش داشتند با چند حرکت دست و شانه هم میتوانست آنها را مجاب کند که خوشفرم بایستند. (ایضا تصویرسازی مثبت امروزی پسند از ظواهر شهید)
*بیخود نبود که شبیه رسولالله شده بود. آنجا که خدا در سوره شعرا بهش میگوید «لعلک باخع نفسک...»؛ انگار میخواهی خودت را هلاک بکنی به خاطر اینها؟ (تشبیه به رسولالله که برانگیختن عواطف مثبت و مقدس مخاطب عام است)
*بعید بود این همه تاثیر فقط بر اثر نگاه نافذ و تن صدای قشنگ محسن و طرز حرف زدنش باشد. (پاورقی صفحه 146) (اگر چه عامل تاثیرگذاری شهید معنویت دانسته شده اما در عین حال توصیف خصوصیات جسمی است)
* امام هم که احتمالا آن وقت شب برای پیروزی رزمندهها دعا میکرد امیدش به محسن بود. مردم ایران هم بعد از خدا امیدشان به محسن بود. نه فقط مردم سال 61 که مردم دهههای 70، 80 و 90 هم. (ذهنیت عاطفی نویسنده که فتح توپخانه سپاه چهارم عراق را به محوریت شهید محسن وزوایی مصادره کرده و الگوی کارهای تیمی و جمعی را کمرنگ نشان داده است).
* این دعا را به جز خدا غرور هم شنید که ساعتها همانجا منتظر محسن نشسته بود. فهمید سماق مکیده بود. بخار شد و پرید. (جانبخشی به مفاهیم انتزاعی برای مثبت نشان دادن شهید وزوایی با تکیه بر فانتزیهای ذهنی نویسنده)
تصویرهای جنسیتی و غیرآیینی از شهید با بنمایههای رمانتیک در متن بارها تکرار شده است.
*خود محسن احساس میکرد وقتی توی میهمانیها از جلوی جمع دختران فامیل رد میشود، پشت سرش همهمه آرامی پا میگیرد. میدانست درباره او حرف میزنند. شیکپوشیاش هم در جذابیتش بیتاثیر نبود. محسن از ازدواج بدش نمیآمد، مخصوصا که تب ازدواج بین رفقایش گرم شده بود. حالا دیگر کمتر به آن دختر مهندسی شیمی فکر میکرد (تصویری از تاثیرگذاری جنسیتی شهید که در نوع خودش اگر نگوییم بدعتی در الگوسازی از شخصیت شهداست، دستکم ملودرامی سینمایی و کلیشهای عامهپسند و دارای بنمایه رمانتیک است که مثل این تصویر بارها و بارها در کتاب تکرار شده است و این یادداشت هشدار میدهد باید درباره تاثیرگذاری این چنین صحنهپردازیهایی روی خوانندگان کتاب بویژه اگر نوجوان و دختر باشند تدبر کرد).
*... عاشق آن دختر روسری به سر قد بلند و محجوب ترم دوم مهندسی شیمی. درست است آن روزها حیا کرد و چیزی از خاطرخواهیاش برای کسی تعریف نکرد. (بنمایه رمانتیک)
* شاید محسن دلتنگ آن دختر قد بلند دانشکده مهندسی شیمی میشد که روسری سر میکرد و باوقار بود. (بنمایههای رمانتیک)
حالا این سوالها مطرح میشود: آیا ارائه تصاویر مثبت از ظواهر شهید رویکردی جدید در حوزه ادبیات دفاعمقدس نیست؟ آیا ورود فانتزیهای ذهنی نویسنده که بر اثر شیفتگی او نسبت به سوژه ایجاد شده است، در حوزه روایتگری الگوی دیگر نویسندگان قرار نخواهد گرفت؟ آیا این خود به نوعی آسیب در حوزه روایت مستند یا تاریخ شفاهی نیست؟ آیا بنمایههای رمانتیک بدون معرفت آیینی به نوعی کلیشهشکنی و بدعت در روایت از زندگی شهدا نیست؟ ایجاد قضاوتهای مثبت و منفی در ذهن مخاطب نشاندهنده این نیست که این اثر یک کار پژوهشی نیست؟ شخصیتی را که میتوانست با جنبههای مثبت و منفی خویش به قدر کافی تاثیرگذار باشد، چرا باید از ابعاد غیرآیینی و غیرواقعی (به معنای ذهنیات نویسنده) برای مخاطب تصویر کرد؟
کتاب «یک محسن عزیز» اگر چه طبق ادعای مقدمه قرار بوده است در ژانر پژوهشی، روایتی باشد از سرگذشت قهرمانیهای شهید محسن وزوایی اما متاسفانه در طی مسیر دچار بحران گونه شده و جنبههای دراماتیک و عامهپسندی رمانهای امروزی در متن اثر گذاشته و کتاب را از گونه مستند روایی خارج کرده و عناصر ادبیات دراماتیک را به خود راه داده است. بله! با ارفاق این یک رمان عامهپسند است نه یک تاریخ شفاهی یا سرگذشتنامهنویسی. اما سوال بسیار جدیتری وجود دارد که چرا این کتاب به این روز افتاده است؟ پاسخ را در اعتراف نویسنده به احساساتش نسبت به سوژه روایت در صفحه 26، پنج خط مانده به آخر بخوانید و این را بدانید که شیفتگی سرگذشتنویسها یا مصاحبهگران تاریخ شفاهی به سوژه روایت (یا مصاحبهشونده)؛ به نوشتهها و مصاحبهها سمت و سو میدهد و این خود از آسیبهای جدی این حوزه از نگارشهای ادبی- تاریخی است.
ارسال به دوستان
۴۷۵
* طی 24 ساعت ۴۷۵ نفر از هموطنان بر اثر ابتلا به کرونا جان خود را از دست دادند
دیروز نیز آمار مبتلایان به ویروس کرونا به بیش از 13 هزار نفر رسید. این افزایش ناشی از افزایش تست کرونا در کشور است. به گزارش «وطن امروز»، از بین 31 استان درگیر با ویروس کرونا، فقط 4 استان کشور نارنجی گزارش شده است و 27 استان دیگر در شرایط قرمز قرار دارند. سخنگوی وزارت بهداشت از شناسایی ۱۳۰۵۳ مورد جدید «کووید-۱۹» در کشور طی ظهر روز شنبه تا ظهر یکشنبه خبرداد. سیماسادات لاری گفت: طی این مدت و بر اساس معیارهای قطعی تشخیصی، ۱۳ هزار و ۵۳ بیمار جدید مبتلا به «کووید-۱۹» در کشور شناسایی شدند که ۲ هزار و ۱۶۰ نفر از آنها بستری شدند. وی گفت: مجموع بیماران «کووید-۱۹» در کشور به ۸۵۴ هزار و ۳۶۱ نفر رسید. لاری ادامه داد: متاسفانه در طول این مدت ۴۷۵ بیمار «کووید-۱۹» جان خود را از دست دادند و مجموع جانباختگان این بیماری به ۴۴ هزار و ۸۰۲ نفر رسید. وی گفت: خوشبختانه تاکنون ۶۰۳ هزار و ۴۴۵ نفر از بیماران، بهبود یافته یا از بیمارستانها ترخیص شدهاند. به گفته وی، ۵۷۹۶ نفر از بیماران مبتلا به «کووید-۱۹» در وضعیت شدید این بیماری تحت مراقبت قرار دارند. لاری گفت: تاکنون ۵ میلیون و ۷۸۸ هزار و ۱۶ آزمایش تشخیص «کووید-۱۹» در کشور انجام شده است. وی در توضیح استانهای در شرایط قرمز کرونا گفت: استانهای تهران، اصفهان، قم، آذربایجان شرقی، خراسان جنوبی، سمنان، قزوین، لرستان، اردبیل، خوزستان، کرمانشاه، کهگیلویهوبویراحمد، گیلان، بوشهر، زنجان، ایلام، خراسان رضوی، مازندران، چهارمحالوبختیاری، البرز، آذربایجان غربی، مرکزی، کرمان، خراسان شمالی، همدان، یزد و کردستان در وضعیت قرمز قرار دارند. لاری ادامه داد: همچنین استانهای هرمزگان، فارس، گلستان و سیستانوبلوچستان در وضعیت نارنجی و زرد قرار دارند.
لاری گفت: میانگین بروز موارد مثبت بستری در هفته گذشته در کشور حدود ۲۴ نفر به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر جمعیت گزارش شده است. وی افزود: بیشترین میزان بروز موارد مثبت بستری در هفته گذشته به ترتیب در استانهای ایلام، سمنان، یزد و خراسان جنوبی بوده است که میانگین بروز در استانهای یادشده با اختلاف قابل توجهی بالاتر از میانگین کشوری است. لاری ادامه داد: میانگین بروز هفتگی موارد مرگومیر ناشی از کرونا در کشورمان حدود 5/44 نفر به ازای هر یک میلیون نفر جمعیت گزارش شده است که بیشترین میزان بروز مربوط به استانهای یزد، خراسان جنوبی، ایلام، آذربایجان غربی و سمنان بوده است.
* کرونا جان ۲۰ هزار تهرانی را گرفت
طبق گفته رئیس کمیته سلامت شورای شهر تهران، حدود نیمی از جانباختگان کرونا تهرانی هستند. ناهید خداکرمی با اشاره به اینکه کرونا جان 20 هزار تهرانی را گرفته است، گفت: 5/48 درصد بیماران طی ۲ هفته گذشته در میهمانیهای خانوادگی مبتلا به کرونا شدهاند و در این شرایط، «روزه عاطفی» در پیشگیری از کرونا مؤثر است.
وی درباره وضعیت کرونا در پایتخت اظهار داشت: کرونا تاکنون سبب جان باختن 20 هزار نفر در تهران شده و اجرای محدودیتها به طور قطع در پیشگیری از آمار مبتلایان و متوفیان حائز اهمیت و موثر است. وی درباره سرانجام تعطیلی بوستانها اظهار داشت: ضرورتی به اجرای تعطیلی بوستانها به دلیل شیوع کرونا نیست، چرا که بر اساس مطالعاتی که در تهران و دیگر کشورها انجام شده مشخص شده بوستانها و حملونقل عمومی تأثیر چندانی در افزایش شیوع کرونا ندارند، چرا که قرار گرفتن در محیطهای باز و حتی سربسته که کمتر از نیم ساعت باشد احتمال ابتلا به کرونا را چندان زیاد نمیکند.
وی در ادامه گفت: شهروندانی که به بوستانها مراجعه میکنند باید نسبت به رعایت فاصله اجتماعی 5/1 متری اهتمام داشته باشند و پروتکلهای بهداشتی کاملا رعایت شود. رئیس کمیته سلامت شورای شهر تهران گفت: فاز سوم مطالعاتی بزودی درباره کرونا در پایتخت توسط مدیریت شهری انجام و وضعیت کرونا به صورت دقیق از اول مرداد تا آخر دیماه رصد میشود. در ۲ فاز قبلی مشخص شد که ابتلا به کرونا در ساکنان مناطق مرکزی بیشتر نبوده است. خداکرمی در گفتوگو با فارس با بیان اینکه 5/48 درصد بیماران در ۲ هفته قبل از طریق میهمانیهای خانوادگی به کرونا مبتلا شدهاند، گفت: برای پیشگیری از کرونا باید روزه عاطفی بگیریم و از میهمانیهای خانوادگی پرهیز کنیم و رعایت فاصله اجتماعی را حتی در میان اقوام هر چه بهتر مدنظر قرار دهیم.
ارسال به دوستان
گزارش میدانی از روزهای ابتدایی محدودیتهای جدید کرونایی
روزهای شلوغ شبهای خلوت
گروه اجتماعی: بررسیهای میدانی نشان میدهد قرنطینه ساعتی در شهرهای قرمز کرونایی بیشتر از سایر دستورالعملهای کرونا توسط مردم رعایت میشود و در مقابل محدودیتهای کرونایی چهره شهرها را در روز تغییر نداده است.
به گزارش «وطن امروز»، شنبهشب نخستین شب اجرای محدودیتهای کرونایی و منع تردد شبانه بود و منجر به خلوت شدن خیابان شهرهای قرمز کرونایی شد. خیابانهای پایتخت شنبه شب از ساعت 21 تا 4 صبح دیروز خلوتترین ساعات خود را تجربه کرد و با توجه به اعمال جریمه 200 هزار تومانی، کمتر خودرویی در سطح شهر تردد میکرد. این اتفاق موجب شد قرارگاه عملیاتی مقابله با کرونا در اطلاعیهای از مردم تشکر کند.
در بخشی از این اطلاعیه آمده است: اکنون که کمتر از 36 ساعت از اجرای طرح جامع مدیریت هوشمند محدودیتها برای مبارزه با کرونا میگذرد و پس از بررسی گزارشهای ارزیابی 31 استاندار کشور از وضعیت اجرای طرح و همچنین مرور گزارشهای میدانی و عملیاتی 450 فرماندار و رؤسای شبکههای بهداشت و درمان در شهرستانهای مختلف کشور و وضعیت تخصصی ارائهشده از سوی دستگاههای عضو در بازدید فرمانده قرارگاه از مرکز کنترل قرارگاه عملیاتی مبارزه با کرونا، به استحضار ملت شریف ایران میرساند روند اجرای طرح جدید محدودیتها با موفقیت آغاز شده و حرکت در جهت تحقق اهداف موردنظر از اجرای محدودیتها، شکل گرفته که مستوجب تقدیر و سپاسگزاری فراوان از عموم مردم شریف در اقصی نقاط میهن پهناور اسلامی از جمله صاحبان مشاغل است. مهمترین عامل خلوت بودن خیابان شهرها و جادههای کشور موضوع جریمه خودروهای متخلف بوده است. تردد در خیابانها از ساعت 21 تا 4 صبح 200 هزار تومان و سفر به شهرهای غیربومی یک میلیون تومان جریمه دارد.
دیروز رحمانیفضلی، وزیر کشور در این باره گفت: با توجه به تصاویر دوربینها و رصدهایی که داشتهایم ورود به شهرهای قرمز و نارنجی کاهش پیدا کرده است و همچنین بحث تردد بعد از ساعت ۲۱ بخوبی اجرا شده است. ما بنا نداریم که اصل را بر جریمه بگذاریم اما طی نظارتهایی که انجام میدهیم اگر لازم باشد متخلفان را حتما اعمال قانون میکنیم، اگر اعمال قانون به موقع و سریع انجام شود حتما مؤثر است و قدرت بازدارندگی بالایی دارد. به طور مثال خودرویی که از ۹ شب به بعد تردد میکند باید بلافاصله ضمن جریمه، برای راننده پیامک جریمه هم ارسال شود.
وی ادامه داد: در طرح اجرای محدودیت تردد از ساعت ۲۱ شب به هیچوجه ما با مردم مواجه نیستیم، جریمهها از طریق دوربینها ثبت میشود یا توسط افرادی که در میادین اصلی شهر ایستادهاند. البته این افراد فقط پلاکها را یادداشت میکنند و به هیچوجه با رانندهها وارد بحث و صحبت نمیشوند.
* روز متفاوت
با وجود اینکه تقریبا طرح منع تردد شبانه به طور کامل به اجرا درآمده و خیابانها را خلوت کرده اما شهرهای قرمز «روزها»ی متفاوتی دارند. طبق گفته فرمانده مقابله با کرونای تهران، پایتخت اصلا در روز شبیه شهرهای کرونازده نیست. غیر از بازار تهران در اکثر خیابانهای واحدهای صنفی مشغول به کار هستند و میزان تردد در خیابانهای پایتخت تفاوت چندانی نکرده است. البته دیروز نسبت به روز شنبه مترو و اتوبوس شرکت واحد خلوتتر شده بود.
دکتر علیرضا زالی در این باره گفت: یافتههای ترافیکی شهر و صحنههای میدانی حاکی از آن است که هنوز ریتم مورد لزوم و مطلوب ما در کنترل اپیدمی در شهر تهران حاصل نشده است.
وی با بیان اینکه البته هنوز برای قضاوت زود است و باید زمان بگذرد تا بتوانیم آثار این طرح را ببینیم، گفت: طبیعتا آثار این محدودیتها اگر موفق، موثر و کارا باشد؛ در حوزه مرگومیر بین یک ماه تا ۴۰ روز دیگر و در زمینه کاهش سیر بیماری حداقل تا ۳ هفته دیگر مشخص میشود. تنها موردی که ممکن است اثربخشی آن زودتر دیده شود، در مراجعات سرپایی حوزه بهداشت و درمان خواهد بود که آن هم بین ۱۴ تا ۱۵ روز دیگر دیده میشود و دلیل آن نیز دوران نهفتگی این بیماری است.
دکتر زالی با بیان اینکه طرح محدودیتهای 2 هفتهای طبیعتا یک طرح با محدودیتسازی نسبی تلقی میشود، گفت: طبیعتا این طرح به عنوان لاک داون محسوب نمیشود و تفاوتهای متعددی با آن دارد، در لاک داون تعطیلی مطلق شهر و عدم فعالیت ادارهها و دفاتر و سیستم حملونقل عمومی مدنظر است، بنابراین طرح فعلی محدودیتهای ۲ هفتهای در تهران نباید با لاک داون اشتباه گرفته شود.
وی با بیان اینکه طرح فعلی یک طرح با محدودیتهای نسبی است، گفت: امکان ارزیابی آن در حال حاضر مشکل است، چرا که تازه روز دوم اجرای آن است و بررسیهای میدانی ما نیز حاکی از آن است که کماکان به تقلیل حرکتها و ترددهای بینشهری و درونشهری منجر نشده و ما هنوز نگران هستیم. به عبارت دیگر همچنان میبینیم که حملونقل عمومی فعال است و تعداد زیادی از شهروندان از وسایل حملونقل عمومی استفاده میکنند و شهر کماکان شلوغ است و متاسفانه شرایط شهر تهران در حال حاضر متناسب با یک شهر کرونازده نیست.
* محدودیتها تا خروج شهرها از وضعیت قرمز ادامه دارد
بزرگترین سؤالی که این روزها مطرح است، این است که محدودیتهایی کرونایی و تعطیلی نصفه و نیمه تا چه زمانی ادامه دارد؟ به گفته مسؤولان این محدودیتها تا خروج شهرهای کرونازده از وضعیت قرمز ادامه خواهد داشت. سخنگوی ستاد ملی مقابله با کرونا با بیان این مطلب که در وضعیت بحرانی این بیماری قرار داریم، گفت: در شرایطی هستیم که ایجاد محدودیتها اختیاری نیست. علیرضا رئیسی در ارتباط با آثار تعطیلیهای ۲ هفتهای در کشور، گفت: آنچه این روزها بیشتر نگرانکننده شده است، انتقال خانوادگی این بیماری است. وی از راهاندازی سیستم هوشمند برای جلوگیری از ورود افراد بیمار به محلهای پرازدحام خبر داد و افزود: تلاش میکنیم از ورود افراد مبتلا به کرونا به اماکن شلوغ و پر رفت و آمد، زیارتگاهها، وسایل حملونقل عمومی و... جلوگیری شود. وی ادامه داد: برخی مشاغل که در شب همچنان فعال هستند مثل سوپرمارکتها و... بهتر است همان ساعت ۲۱ ببندند، زیرا این شرایط برای ۲ هفته است و همه باید همکاری کنیم. رئیسی با اشاره به ثمرات ایجاد محدودیتها، گفت: برای ۴۳ شهر در ۵ آبان محدودیت ایجاد کردیم که ۴۰ شهر سیر نزولی بیماری را طی میکنند. این موضوع نشان میدهد ایجاد محدودیتها آثار خوبی بر جا میگذارد که همگی باید رعایت کنیم. وی با عنوان این مطلب که بالغ بر ۵۳ میلیون نفر جمعیت در ۱۶۰ شهر سکونت دارند، افزود: ۱۰ درصد افراد مبتلا مسؤول ابتلای ۸۰ درصد جمعیت کشور هستند. رئیسی با اشاره به وجود ۷۲۰۰ کارشناس بهداشت محیط در کشور، گفت: این کارشناسان به همراه نیروهای دیگر از سایر نهادها و دستگاهها بر رفتارهای بهداشتی نظارت دارند. معاون بهداشت وزارت بهداشت با عنوان این مطلب که تولید کیت تشخیص سریع آغاز شده است، افزود: تست PCR روزانه نیز از ۲۰ هزار مورد به روزانه ۴۲ هزار تست رسیده است. رئیسی از ایجاد قرنطینه معکوس برای جلوگیری از بیمار شدن افراد نیازمند خبر داد و گفت: این برنامه برای کسانی اجرا میشود که توانایی مراقبت از خودشان را ندارند و در قالب طرح محله و خانوادهمحور اجرا میشود. سخنگوی ستاد ملی مبارزه با کرونا تاکید کرد: قرنطینه معکوس برای افراد سالم اجرا میشود تا مانع از بیمار شدن آنها بشویم. این افراد کسانی هستند که شاید توانایی مالی برای مراقبت از خود ندارند. وی در ارتباط با روند ادامه تعطیلیها در کشور، گفت: این تعطیلیها تا زمان خارج شدن شهرها از وضعیت قرمز تداوم پیدا میکند.
***
[آمریکا مانع ورود کیتهای کرهجنوبی به ایران]
رئیس کمیته علمی ستاد ملی مبارزه با کرونا با اشاره به چالش کشور در دسترسی به کیتهای تشخیصی، گفت: در ابتدا اصل بر واردات کیتهای تشخیصی بود، از این رو قرار شد کشور کرهجنوبی که تولیدکننده این نوع کیتهاست، این ابزار را در اختیار ما قرار دهد. دکتر مصطفی قانعی اضافه کرد: آمریکا ادعا میکرد که در حوزه سلامت با ایران کاری ندارد ولی اقدام ما برای واردات این ابزار پزشکی محک خوبی بود، چرا که با این اقدام پول ایران در کرهجنوبی به دستور آمریکا بلوکه شد و مانع از انتقال این کیتها به کشور شدهاند. وی با تاکید بر اینکه این اقدام درباره وارد شدن واکسن آنفلوآنزا به ایران تکرار شد و اجازه وارد شدن آن داده نشد، یادآور شد: جنایتی که آمریکا نسبت به ایران مرتکب شده که نه واکسن و نه کیت به ما برسد، خلاف آن چیزی است که اعلام شده است. رئیس کمیته علمی ستاد ملی مبارزه با کرونا با بیان اینکه این کشور، شرکتها را از این طریق ترسانده است، اظهار کرد: قرار بود کشور کرهجنوبی به ایران کیت بفروشد ولی با اقدام آمریکا عقبنشینی کرد و هنوز کیتی از این کشور به دست ایرانیان نرسیده است. وی افزود: احتمال دارد که این کیتها به ما برسد ولی نیاز کشور ما را قطعا مرتفع نخواهد کرد و ما در این زمینه تنها یک راه داریم و اینکه تولید داخل داشته باشیم. قانعی با بیان اینکه کیتهای مورد استفاده وارداتی نیز هست، گفت: کشوری که روزانه چندین هزار تست نیاز دارد، تنها نمیتوان کل نیازهای آن را از طریق واردات رفع کرد، ضمن آنکه ما شاهدیم نقل و انتقالات بانکی و دلاری را مسدود کردهاند.
ارسال به دوستان
قدقد مدیریت!
قیمت هر کیلو مرغ در 3 روز گذشته با 34 درصد افزایش به 36 هزار تومان رسید
گروه اقتصادی: قیمت هر کیلو مرغ در بازار متأثر از بدسلیقگیهای مدیریتی در توزیع نهادههای دامی و ارز تخصیصیافته به آن به بیش از ۳۵ هزار تومان رسیده است. طبق نظرسنجیها، مصرف گوشت مرغ تا پیش از گرانیهای اخیر کاهش معناداری داشته است و با این رشد قیمت عجیب کنونی باید منتظر حذف آن از سبد مصرفی مردم باشیم.
بررسیهای میدانی نشان میدهد مردم در شرایط کنونی مجبور به مصرف احشای مرغ به جای خود مرغ هستند.
به گزارش «وطن امروز»، یکشنبه (۲ آذر) قیمت هر کیلوگرم مرغ گرم در خردهفروشیهای سطح شهر تهران به حدود 35 هزار تومان رسید، البته در برخی مناطق قیمتها به مراتب از این نرخ هم بیشتر بود. این در حالی است که پنجشنبه هفته گذشته قیمت مرغ گرم در بازار ۲۶ تا ۲۷ هزار تومان بود. به عبارت دیگر این کالای پرمصرف در 72 ساعت حدود 34 درصد افزایش قیمت داشته است.
طبق آخرین مصوبه ستاد تنظیم بازار، قیمت هر کیلوگرم مرغ باید 20 هزار و 400 تومان باشد. معاون امور بازرگانی و توسعه تجارت سازمان صنعت، معدن و تجارت اعلام کرده بود گروه تنظیم بازار استان تهران قیمت هر کیلوگرم مرغ را 20هزار و 400 تومان تصویب کرده و عرضه نهادههای دامی به تولیدکنندگان و دامداران نیز در قبال تحویل محصولات در شبکههای تعریفشده و با نظارت بازرسان وزارت صمت انجام میشود اما اکنون تولیدکنندگان مرغ میگویند نهاده دولتی دریافت نمیکنند، بنابراین نرخ مصوب دولتی هم معنی ندارد. دولت اگر آماده است ضرر و زیان تولیدکنندگان را بپردازد، ما هم حاضریم به نرخ مصوب بفروشیم. اینطور که پیداست با توجه به موجه بودن بهانه مرغداران، تعزیرات هم برخوردی با گرانفروشی نمیکند و این قیمتها رسمیت پیدا کرده است. قیمت مرغ در میادین میوه و ترهبار تحت نظارت شهرداری تهران هم بین 30 تا 31 هزار تومان است و اختلاف فاحشی با مصوبه ستاد تنظیم بازار دارد. دیروز تصاویری از تشکیل صف در برابر مرغفروشیهایی که با قیمتهای به اصطلاح دولتی عرضه میکردند در فضای مجازی منتشر شد؛ صفهای طویلی که هیچ کدام از پروتکلهای لازم کرونایی در آنها رعایت نمیشد.
عرضه غیرمنظم نهادههای دامی
واکاوی دلایل این رشد قیمت مرغ ما را به قیمت نهاده میرساند. حدود 90 درصد نهادههای دامی مورد نیاز کشور از طریق واردات تامین میشود. نیاز سالانه کشور حدود 9 میلیون تن ذرت، 4 میلیون و 200 هزار تن سویا و 5/5 میلیون تن جو است، لذا این نهادهها ضرورتا باید بیوقفه در سطح کشور توزیع شود. عدم تامین بموقع این نهادهها باعث کاهش در میزان تولید فرآوردههای دام، طیور و آبزیان شده و زیان گسترده و جبرانناپذیری بر پیکره این صنعت و مصرفکنندگان وارد میکند. طبق بررسیهای گزارش کمیسیون اصل 90، حدود 70 درصد قیمت تمامشده محصولات پروتئینی از جمله گوشت قرمز، مرغ، شیر، تخممرغ و... متکی به قیمت نهادههای دامی از جمله کنجاله سویا، ذرت و جو است. با این استدلال میتوان نوسانات اخیر را هم مرتبط با همین موضوع دانست.
قیمت مرغ و احشای آن در خردهفروشیهای تهران
با آنکه نهادههای دامی جزو کالاهایی است که ارز 4200 تومانی به آنها تعلق میگیرد اما این موضوع با بیسلیقگی و کمترین تدبیر ممکن رخ داده به طوری که مرغداران تنها بخشی اندکی از نیاز نهادههای دامی خود را به صورت ارز 4200 تومانی دریافت میکنند و مجبورند بخش دیگری از این نهادهها را به شکل آزاد خرید کنند. در همین باره عظیم حجت، تولیدکننده مرغ گوشتی و رئیس سابق اتحادیه مرغ گوشتی در گفتوگو با «وطن امروز» گفته بود: یکی از علل اصلی این موضوع این است که نرخ نهادهها و همچنین سهم مصرف نهاده دولتی در واحدهای تولیدی متفاوت است. ضمن اینکه حتی در بازار آزاد هم ثبات قیمت نهاده وجود ندارد. اکنون ذرت در بازار آزاد از 4000 تا 4500 تومان در استانهای مختلف به فروش میرسد. همچنین قیمت هر کیلو کنجاله سویا در بازار آزاد از 15500 تا 16500 تومان در فروش عمده است که البته در توزیع خردهفروشی حتی به 17500 تومان هم میرسد. رئیس سابق اتحادیه مرغ گوشتی در تشریح برخی دیگر از مشکلات تولیدکنندگان گفت: مشکل به روزرسانی سامانه بازارگاه و مسائل سیستم جدید این سامانه باعث زحمت برای مرغداران شده است. در سیستم قبل تشکلها نهاده را خریداری کرده و به تولیدکنندهها عرضه میکردند. هر حجمی که در سیستم بارگذاری میشد، بدون اینکه سوخت شود خریداری میشد. امروز با توجه به اینکه سیستم بازارگاه را برای هر شخص طراحی کردهاند و به هر شخص یک کد مخصوص اختصاص دادهاند، تعداد اشخاص حاضر در سیستم بسیار بیشتر شده که این موضوع باعث شده بارگذاری و به روزرسانی اطلاعات در سیستم جدید سامانه بازارگاه، با سختی انجام شود. بسیاری از تولیدکنندهها هر زمان به سامانه مراجعه میکنند، سیستم در حال به روزرسانی است. وی افزود: مساله دیگر اینکه حجمهایی که برای تولیدکننده برای خرید قرار میدهند، با تناژ کامیونها تناسبی ندارد. این موضوع بویژه برای مرغداران گوشتی بیشتر است. معضل جدی دیگر مرغداران این است که تقاضای خرید نهاده برای مرغدار پس از جوجهریزی ثبت میشود و این در حالی است که جوجه یک موجود زنده است که باید پیش از جوجهریزی، نهاده و سایر نیازهایش فراهم شود. مرغدار نمیتواند پس از جوجهریزی منتظر رسیدن نهاده بماند. موکول شدن تخصیص نهاده به پس از جوجهریزی باعث افزایش ریسک سرمایهگذاری مرغداران میشود، چرا که اگر نهاده کمی دیر به مرغدار برسد، جوجهها تلف میشوند. با توجه به اینکه به روزرسانی سامانه هم طولانی شده، ریسک تاخیر در تخصیص نهاده هم بیشتر شده است. حجت در پایان تاکید کرد: سامانه بازارگاه در سیستم جدید نتوانسته نیاز مرغداران را مرتفع کند. اگر دولت تصمیم بر ادامه فعالیت این سامانه دارد، باید تدبیری برای تامین بخشی از نهاده مرغدار پیش از مرحله جوجهریزی اتخاذ کند. مثلا دولت 20 درصد از نهاده مورد نیاز مرغداران را پیش از جوجهریزی به شکل تنخواه به تشکلها اختصاص دهد و پس از تولید مرغ از تشکلها بخواهد معادل همین نسبت مرغ تحویل دهند.
* ارزی که ناگهان برای نهاده قطع شد
بررسیها نشان میدهد بانک مرکزی هم در سال جدید تخصیص ارز برای خرید نهادههای دامی را بسیار قطرهچکانی کرده است به طوری که در گزارش اخیر کمیسیون اصل 90 مجلس شورای اسلامی در این باره آمده است: «میزان ارز تخصیصی بانک مرکزی در 4 ماه اول سال 99 (برای واردات نهادههای دام و طیور) نسبت به مدت مشابه سال قبل حدود 455 میلیون دلار کمتر بوده که این به معنای کاهش 50درصدی تخصیص ارز برای واردات این اقلام است. متاسفانه بانک مرکزی به رغم اولویت تخصیص ارز جهت تامین نهادههای دامی نسبت به انجام وظیفه کوتاهی کرده و این موضوع خسارت جبرانناپذیری بر کاهش ذخایر استراتژیک نیز وارد کرده است». بانک مرکزی باید به این سوالات پاسخ دهد که علت تبعیض در مدت زمان تخصیص ارز و تفاوت نوع ارز تخصیصی به واردکنندگان مختلف چیست؟ چرا سقف قیمت در نظر گرفته شده برای واردات نهادهها با قیمت واقعی بازار جهانی فاصله دارد؟
***
وقتی ضایعات مرغ پرطرفدار میشود
گزارشهای میدانی حاکی از آن است با افزایش قیمت گوشت مرغ، مصرف احشای کمارزش آن مانند جگر مرغ، پای مرغ، سنگدان، گردن و بال و کتف افزایش پیدا کرده است. مدیر یک پروتئینی در مرکز شهر تهران درباره افزایش قیمت مرغ اظهار داشت: به هیچوجه گرانی به نفع فروشندگان نیست و ما هم از این شرایط متضرر هستیم، زیرا فروش تعداد مرغ کمتر برای ما مساوی با سود کمتر است. وی اظهار داشت: قیمت یک مرغ کامل در شرایط کنونی بین 60 تا 90 هزار تومان است، همین موضوع باعث شده برخی مشتریان اقدام به خرید یک ران یا یک سینه کنند و قید مرغ کامل را بزنند. این فعال بازار مرغ و طیور ادامه داد: متاسفانه در روزهای اخیر یک اتفاق تلخ هم در حال رخ دادن است و آن افزایش خرید احشای مرغ است که بسیار ناراحتکننده است. برای بررسی دقیقتر این موضوع به میدان میوه و ترهبار بهمن که به عنوان اصلیترین محل توزیع گوشت مرغ، گوشت قرمز و ماهی در شهر تهران شناخته میشود رفتیم. فروشندگان مواد پروتئینی در میدان بهمن هم این موضوع را تایید میکنند؛ یکی از این فروشندگان اظهار داشت: یک منطق کلی وجود دارد؛ زمانی که قیمت گوشت افزایش پیدا میکند، مصرف مرغ رشد میکند و اگر در چنین شرایطی قیمت مرغ هم افزایش پیدا کند، به دنبال آن شاهد رشد قیمت احشای مرغ خواهیم بود. وی افزود: بخشی از این موارد مربوط به افزایش مصرف شهروندان است و بخشی دیگر مربوط به رشد مصرف رستورانهاست به طوری که آنها دیگر قادر نیستند از مرغ و گوشت مرغوب در محصولات خود استفاده کنند، به همین دلیل به سمت مصرف احشای مرغ حرکت میکنند. یک منبع آگاه در روزهای اخیر خبر از افزایش 30 تا 35 درصدی مصرفی احشای مرغ همزمان با افزایش قیمت آن داد.
***
[تنظیم بازاری که بین وزارتخانههای صمت و جهاد کشاورزی پاسکاری میشود]
همانطور که پیداست، نبود زنجیره تامین نهادههای دامی اصلیترین دلیل رشد قیمت مرغ و احشای آن است. اوایل آبانماه ۲ وزارتخانه صمت و جهاد کشاورزی برای مدیریت تنظیم بازار محصولات کشاورزی در داخل کشور با هم تفاهم کردند. بر این اساس، تفاهمنامه مسؤولیت تمرکز در امور سیاستگذاری، برنامهریزی و یکپارچگی مدیریتی در تنظیم بازار داخلی محصولات و نهادههای کشاورزی به وزارت جهاد کشاورزی سپرده شد. اهم مفاد این تفاهمنامه نشان میدهد مجددا شرکت بازرگانی دولتی از وزارت صمت منتزع و به وزارت جهاد کشاورزی منتقل میشود و مسؤولیت تنظیم بازار انواع نهادهها و محصولات کشاورزی در سطح عمدهفروشی با وزارت جهاد کشاورزی خواهد بود. همچنین مسؤولیتها و اختیارات وزارت صنعت، معدن و تجارت در قانون مقررات صادرات و واردات درباره محصولات و نهادههای کشاورزی به وزارت جهاد کشاورزی منتقل میشود. اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیسجمهور مورخ 7 آبانماه سال جاری در پاراف این تفاهمنامه خطاب به رئیسجمهور با تایید و موافقت تلویحی آورده است: «با توجه به شرایط بازار، باید به توافق ۲ وزیر عمل شود که مسؤولیت هر دستگاه روشن شده و پاسخگو باشند. در صورت لزوم در جلسه شورای عالی اقتصادی ۳ قوه تصویب شود». با این اتفاق و همافزایی ۲ وزارتخانه متولی تنظیم بازار داخلی برای فائق آمدن بر مشکلات و نارساییها و پراکندگی در مسؤولیت کار، انتظار میرفت با پینوشت معاون اول رئیسجمهور، این تفاهم وارد فاز اجرایی و عملیاتی شود اما چندی بعد رئیسجمهور پس از ملاحظه آن نظر دیگری ارائه داد. یک روز پس از تایید تفاهم ۲ وزارتخانه بر سر مدیریت و تنظیم بازار محصولات کشاورزی مورخ 8 آبانماه امسال، رئیسجمهور در واکنش به این مساله عنوان کرد: «این توافق بر خلاف مصوبات است. ۲ وزیر نمیتوانند نسبت به مصوبات شورای هماهنگی یا ستاد اقتصادی دولت تصمیمگیری کنند. موضوع در ستاد اقتصادی دولت مطرح شود». بر این اساس ۲ وزیر دولت به منظور خاتمه دادن به کمبودهای کالایی در بازار داخلی و مهار افسارگسیخته قیمتها بر اساس مقتضیات بازار به تعبیری آتش به اختیار عمل کردند اما ظاهرا این موضوع به مذاق رئیسجمهور خوش نیامد.
ارسال به دوستان
نارضایتی عمومی از سوءمدیریت دولت روحانی به شکل بیسابقهای افزایش یافته است با این حال اصلاحطلبان بر سر معرفی کاندیدا برای انتخابات 1400 دچار اختلاف و تشتت شدهاند
رقابت در زمین بازندهها
گروه سیاسی: اعلام اسامی 19 کاندیدای بالقوه اصلاحطلبان برای انتخابات ریاستجمهوری سال 1400 با واکنش منفی جامعه و بالا گرفتن جدلها در اردوگاه اصلاحات همراه شد.
به گزارش «وطن امروز»، اواسط مهرماه سال جاری بود که محسن هاشمی در واکنش به سوال خبرنگارانی که از او پیرامون احتمال حضور در میدان رقابتی سال 1400 سوال میکردند پاسخ عجیبی داد و گفت: «علاقهای به این کار ندارم. با وضعیتی که الان هست فکر نمیکنم هیچ عاقلی کاندیدا شود. شرایط کشور بسیار سخت است و کسی که خود را کاندیدا میکند به قول غربیها باید سوپرمن باشد»، اما گویا 45 روز زمان کافی بود تا رئیس شورای شهر تهران 19سوپرمن را برای حضور در انتخابات 1400 پیدا کند. رئیس شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی روز شنبه در گفتوگویی انتخاباتی با خبرگزاری ایسنا، ضمن اشاره به عزم این حزب برای مشارکت فعال با نیت به دست آوردن صندلی ریاست دولت سیزدهم و با اشاره به اسامی کاندیداهای مدنظر حزب کارگزاران، اظهار کرد: در حال حاضر نام حدود 20 کاندیدا در این فهرست حضور دارد که عبارتند از آیتالله سیدحسن خمینی، اسحاق جهانگیری، محمدرضا خاتمی، محمدرضا عارف، محمدجواد ظریف، علی مطهری، رضا اردکانیان، علی لاریجانی، مسعود پزشکیان، محمدجواد آذریجهرمی، محمدباقر نوبخت، سورنا ستاری، عبدالناصر همتی، علیاکبر صالحی، محمد صدر، مجید انصاری و عبدالواحد موسویلاری؛ همچنین معصومه ابتکار و شهیندخت مولاوردی نیز در این فهرست قرار دارند.
لیست نامتناهی محسن هاشمی برای میدان رقابتهای انتخاباتی از نخستین ساعات انتشار خبر، با واکنشهای متعددی در فضای مجازی روبهرو شد. کارگزارانیها که در ۲ سال گذشته تلاش زیادی کرده بودند تا با فاصلهگیری از دیگر طیفهای اصلاحطلب (بویژه حزب اتحاد ملت) برای خود جایگاهی مستقل تعریف کنند و در جریان انتخابات مجلس در اسفندماه سال گذشته نیز اختلاف تاکتیکی خود با دیگر همقطارانشان را با انتشار لیست انتخاباتی نشان داده بودند، باز هم در مرکز سیبل دعواها قرار گرفتند. عمده روزنامهها و رسانههای اصلاحطلب شماره روز گذشته خود را به شکلی به مقابله با موضع هاشمی اختصاص دادند. روزنامه «شرق» سراغ محسن هاشمی رفت و وی مدعی کژتابی در تفسیر سخنانش شد. اما روزنامه اعتماد در گزارشی با عنوان «شوخی با طعم کارگزارانی» از رضا ملکزاده، معاون مستعفی وزیر بهداشت به عنوان بیستمین چهره مدنظر کارگزاران یاد کرد که به دلیل حوادث روزهای اخیر اشارهای به نام او نشده است.
با تمام این اوصاف و فارغ از کم و کیف کاندیداهایی که اصلاحطلبان روانه کارزار انتخاباتی 1400 میکنند، چند ابهام بیپاسخ پیرامون تصمیم اصلاحطلبان وجود دارد.
1- شکست آشکار دولت روحانی و تجربه بدترین روزهای اقتصادی پس از پیروزی انقلاب در دوران دولت مورد حمایت اصلاحطلبان، آنان را اکنون بیش از هر زمان دیگری در جایگاه پاسخگویی قرار خواهد داد. اگر آنها پیش از این با در دست داشتن شعارهایی حول محور سیاست خارجی و رابطه با آمریکا موفق به کسب آرای مردم برای حضور در پاستور شدند حالا اما باید در جایگاه پاسخگویی نسبت به نتیجه این شعارها قرار بگیرند. هر چند اصلاحطلبان در ماههای گذشته تلاش زیادی کردند تا با فاصلهگذاری میان خود و روحانی از ضرب این هممسیری بکاهند اما یکی از 19چهره اعلامی محسن هاشمی یعنی محمدرضا خاتمی در جریان انتخابات ریاستجمهوری سال96 اصلاحطلبان را تضمین روحانی خوانده بود. دیگر چهرههای این فهرست همانند جهانگیری، ظریف، همتی، ستاری، صالحی، ابتکار و مولاوردی نیز مشارکت مستقیمی در دولت روحانی داشتند.
2- تلاش این روزهای اصلاحطلبان برای تغییر وجهه و اعتبار اجتماعی خود با نیت خیز برداشتن برای انتخابات 1400 در حالی است که چهرهها و جریانات رسانهای شناختهشده آنها، پس از ناکامی روحانی و شکست آشکار سیاستهایش، بارها تلاش کردند تا با تکرار گزاره «تشریفاتی بودن دولت» (که در سالهای پایانی دولت محمد خاتمی نیز مطرح شده بود) از خود مسؤولیتزدایی کنند و وضعیت موجود را به نهادهای موهومی همانند دولت پنهان و... نسبت دهند. در چنین وضعیتی آنها پیش از رجوع به لیست بلندبالای خود و طرح وعدههای جدید انتخاباتی، باید پاسخگوی این استاندارد دوگانه باشند. تلاش برای «در قدرت» بودن و متقابلا تقلا برای «بر قدرت» نشان دادن خود، استراتژی آشنای اصلاحطلبان برای فرار از پاسخگویی است که عزم آنها برای حضور در میدان انتخاباتی 1400، خلافش را نشان میدهد.
3- نزاع ظاهری اصلاحطلبان بر سر جایگاه خود در میدان انتخابات و تقلا برای ضریببخشی به این حضور با مانوری که این روزها روی تغییرات کاخ سفید میدهند، در شرایطی است که آنها در حمایت از دولت مستقر هیچگونه اختلاف نظری نداشتهاند. آنها قبل از هر گونه ادعایی برای دولت آینده باید نقطه تمایز خود با وضعیت مدیریتی موجود را تبیین کنند. نتیجه آشکار سیاست خارجی، الگوی مدیریتی و اقتصادی دولت تبدیل به تندیس کاملی از ناکارآمدی و شکست شده است؛ تندیسی که نمیتوان میان آن و نقشه راه اصلاحطلبان هیچ تمایز آشکاری یافت!
ارسال به دوستان
فرمانده کل سپاه در مراسم معارفه فرمانده جدید سپاه محمد رسولالله عنوان کرد
آمریکا در دوران فرسودگی و پیری
گروه سیاسی: سردار سرتیپ دوم پاسدار حسن حسنزاده با حکم سرلشکر سلامی به عنوان فرمانده جدید سپاه محمد رسولالله(ص) تهران بزرگ منصوب شد. آیین تکریم و معارفه فرمانده سپاه محمد رسولالله(ص) تهران بزرگ روز گذشته با حضور سردار سرلشکر پاسدار حسین سلامی، فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و جمعی از فرماندهان و مسؤولان لشکری، کشوری و استان تهران برگزار شد. در این مراسم با تقدیر از تلاشها و زحمات سردار سرتیپ دوم پاسدار محمدرضا یزدی در مدت تصدی مسؤولیت، سردار سرتیپ دوم پاسدار حسن حسنزاده به عنوان فرمانده جدید سپاه محمد رسولالله(ص) منصوب شد. سردار حسنزاده پیش از این مسؤولیت فرماندهی سپاه سیدالشهدا علیهالسلام استان تهران را بر عهده داشت؛ فرماندهی سپاه قائم آلمحمد(عج) استان سمنان نیز در کارنامه سردار حسنزاده وجود دارد.
سردار سرلشکر پاسدار حسین سلامی، فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آیین تکریم و معارفه فرمانده سپاه محمد رسولالله(ص) تهران بزرگ که در ستاد فرماندهی سپاه حضرت محمد رسولالله برگزار شد، با اشاره به تلاش استکبار برای ضربه زدن به کشور گفت: متاسفانه در دنیا این قاعده ظالمانه حاکم است که هر ملت ضعیفی محکوم به ذلت است و هیچ ملتی نیست که دشمن در عمق سرزمینش نفوذ کند و این ملت ذلیل نشود؛ لذا برای عزیز بودن باید قوی بود، چراکه ضعف نقطه تسلیم است و قدرت و قوت عامل اقتدار، عزت و سربلندی.
فرمانده کل سپاه گفت: آنچه ما را در برابر دنیای استکبار به پیروزی رسانده تفکر بسیجی است که بیانگر شرف، مردانگی، جوانمردی، غیرت و تعصب مومنانه و دیندارانه بوده و سبب شده در برابر قدرتهای بههمپیوسته بزرگ به پیروزی برسیم.
وی گفت: امروز ما برای اینکه بتوانیم در برابر این همه قدرت انباشته شده که برای تسلط بر جهان متراکم شدهاند بایستیم، باید خطی از یک مقاومت گسترده و پایانناپذیر در برابرشان ترسیم میکردیم تا بدین واسطه قدرت استکباری آنان را فرسوده کنیم و استخوانهایشان را پوک و اندیشهشان را باطل و آرزوهایشان را از بین ببریم. وی افزود: این کار بزرگ به واسطه بسیج و اشاعه تفکر بسیجی انجام شد و اگر این توفیقات و پیروزیهای مستمر به دست آمد به واسطه همین تفکر بود و این مساله نیز به برکت چند عامل تحقق یافته است که مهمترین آن بهرهگیری از رهبری حکیم با حکمت بالغه الهی، سنتشناس، خداشناس، وارسته و آراسته به فضایل، ژرفاندیش و دشمنشناس با روحی نافذ و کلامی طیب و عملی صالح بوده که سکان انقلاب اسلامی را بعد از امام امت در دست گرفته است. وی ادامه داد: هر ملتی که از نعمت رهبری حکیم، شجاع و مدبر برخوردار باشد هرگز شکست نخواهد خورد، چرا که شخصیت هر ملتی بازتاب هویت رهبرش است، چراکه رهبر روح تکثیرشونده در میان ملت است. شخصیتی است که جامعه را در تراز تفکر و آرزو به اهداف والا میرساند.
سرلشکر سلامی گفت: عامل دیگر مکتب اسلام است که رهبری آن را تعلیم میدهد، مکتبی که معلم جهاد و مروج روح شهادت است و این ۲ عامل سبب شکستناپذیری یک ملت هستند و تبیینکننده این پیامها که ملتی که شهادت دارد قطعا اسارت ندارد، جهاد عامل نجات، رمز سرافرازی و شهادت عامل شکستناپذیری است. وی گفت: امروز بسیج پیشانی و خط مقدم مقابله با مستکبران جهان است و هر جا دشمن قد علم کرده، تفکر بسیجی بدون محدودیت جغرافیایی در برابر آن ایستاده و از حیثیت و ناموس مسلمانان جهان دفاع کرده و امروز به واقع همین تفکر بسیجی عامل فرسایش و زوال دشمن شده است.
سرلشکر سلامی تاکید کرد: امروز وقتی به جبهه مقابله با کفار مینگریم، درمییابیم چقدر پیشانی این جبهه وسیع شده است. هر جا مستکبران آمدهاند یاوران ولی امر در مقابلشان حاضر شدند و از حیثیت و ناموس مسلمانان بدون توجه به محدودیتهای جغرافیایی دفاع کردند و همین وسعت و عرصه نبرد، امروز عامل فرسایش و زوال دشمن شده است.
وی با طرح این سوال که امروز چه چیزی در شخصیت آمریکا به عنوان قدرت درجه یک دهههای اخیر مشاهده میکنیم؟ گفت: آیا احساس نمیکنید این قدرت در حال فرسوده و پیر شدن است و لاغری و پوکی استخوان گرفته و از درون متلاشی شده و بیصاحب است و در بیرون نیز کمخاصیت شده و میدان اثرگذاریاش کوچک و شعاع عملیاتیاش محدود شده است و دیگر قدرتش قاهر نیست؛ در سیاست تخلیه شده است و در برخی حوادث دیگر حضور ندارد.
فرمانده کل سپاه گفت: امروز آمریکا از نظر اقتصادی دچار مشکلات بزرگی شده و قدرت نظامیاش نیز فرسوده شده است، چرا که یک مقاومت فرسایشگر توانمند ظرف ۴۰ سال او را از قرارگاه راهبردیاش خارج کرده و در میدان نبرد از نزدیک با او دست به گریبان شده و بارها او را شکست داده است و امروز نیز این قدرت فرسایشگر در برابرش با اقتدار ایستاده است.
ارسال به دوستان
رسانهها دیروز از آغاز خروج ۵۰۰ نظامی آمریکا از عراق خبر دادند
خروج تاکتیکی آمریکا از عراق
گروه بینالملل: چند روز پس از اعلام رسمی پنتاگون دایر بر کاهش سربازان آمریکایی در عراق و افغانستان، 500 نظامی آمریکایی در عراق نخستین قدم برای «آغاز پایان نظامی» آمریکا در این ۲ کشور را برداشتند.
به گزارش شبکه تلویزیونی العالم، نخستین کاروان نظامیان آمریکایی در چارچوب مذاکرات راهبردی بغداد با واشنگتن از عراق خارج شد. خروج این کاروان ۵۰۰ نفره در چند مرحله انجام میشود. از سوی پنتاگون اعلام نشده که آیا این سربازان به آمریکا باز خواهند گشت یا راهی دیگر پایگاههای آمریکا در منطقه یا مناطق دیگر جهان میشوند.
نیروهای آمریکایی در چند پایگاه در مناطق مختلف عراق مستقرند که بزرگترین پایگاه آنها عینالاسد در استان الانبار واقع در غرب این کشور است. این پایگاه همان پایگاهی است که ۵ روز بعد از ترور شهید سلیمانی هدف ۱۳موشک ایران قرار گرفت.
* اخراج وزیر دفاع آمریکا؛ مقدمه عقبنشینی
درست ۲ هفته پیش در حالی که آمریکا شاهد روزهای اول درگیری بایدن و ترامپ بر سر نتایج انتخابات ریاستجمهوری بود، خبر اخراج مارک اسپر، وزیر دفاع آمریکا خبرساز شد.
در همان ساعات اولیه بعد از اخراج توئیتری اسپر، تحلیلهای متفاوتی درباره چندوچون و دلایل آن مطرح شد. مهمترین علت، مخالفت اسپر با خروج نظامیان آمریکا از عراق و افغانستان بود که در نهایت با اعلام زمانبندی خروج نظامیان آمریکا از عراق و افغانستان، دلیل اخراج توئیتری اسپر از وزارت دفاع آمریکا مشخص شد. بر اساس برنامه اعلامی از سوی پنتاگون، تعداد سربازان آمریکایی در عراق و افغانستان تا 15 ژانویه یعنی 5 روز قبل از تشکیل دولت بعدی آمریکا باید 2500 نفر در هر کشور باشد. با توجه به مخالفت دموکراتها با خروج به این سبک از عراق و افغانستان، اگر بایدن رسما رئیسجمهور آمریکا شود، وی عملا در کار انجام شده قرار گرفته است و معلوم نیست چه تصمیمی بگیرد. در نهایت اگر برنامه ترامپ انجام شود تا ماه پنجم سال 2021 همین 2500 نیرو هم باید از عراق خارج و به آمریکا بازگردند. این موضوع در سطح گستردهای با مخالفت متحدان آمریکا در عراق و افغانستان مواجه شده است.
* خروج واقعی است؟
خروج حتی یک سرباز آمریکا از منطقه با توجه به نقش این کشور در افزایش تنشهای غرب آسیا و نقش فعال آنها در جنگهای افغانستان، عراق، سوریه و... غنیمت است اما درباره این خروج چند نکته مهم وجود دارد و مهمترین آنها اینکه رقبای سنتی آمریکا مثل روسیه، این خروج را نمایشی فرض کرده و با توجه به تقویت بنیه جاسوسی و امنیتی آمریکا و تمدید حضور 2500 نیرو، با دیده بیتفاوتی به آن مینگرند. متحدان ناتویی آمریکا هم با نگرانی به این خروج مینگرند و این سوال را مطرح میکنند: چگونه کشوری که پای بسیاری از کشورها را به افغانستان و عراق باز کرده، خود اینگونه غیرمسؤولانه (از نگاه متحدان آمریکا) از این کشور خارج میشود.
* تلهای برای بایدن؟
یکی از مهمترین استدلالهایی که درباره این تصمیم ترامپ شده، قرار دادن دولت بعدی آمریکا در کار انجام شده است. دموکراتها اساسا تمایل بیشتری برای حفظ حضور نظامی خود در منطقه خاورمیانه دارند و برخلاف ترامپ آن را معادل حفظ بخش مهمی از امنیت ملی خود میدانند، بنابراین بایدن اگر قرار باشد 20 ژانویه به کاخ سفید برود، در نخستین روز کاری خود با انبوهی پرونده مواجه است که یکی از مهمترین آنها تصمیم به ادامه یا توقف روند ترامپ در افغانستان و عراق است.
* پمپئو: غیر از حضور نظامی، ابزارهای دیگری داریم
خروج سربازان آمریکایی از عراق و افغانستان مهمترین پرونده مقامات آمریکایی در چند هفته آینده است. در همین ارتباط مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا که احتمالا در حال آخرین دیدارهای دوره وزارت خود از منطقه است، در مصاحبه با روزنامه قطری الرایه گفت: تعداد نظامیان آمریکایی تنها یکی از ابزارهایی است که آمریکا به عنوان ابزار نظارتی در اختیار دارد. وزیر خارجه آمریکا در پاسخ به این سوال که دموکراتها خروج نیروهای آمریکایی از عراق و افغانستان را اقدامی خطرناک میدانند، گفت: این یک خطمشی درست برای تعهد به وعدههایی است که به خود دادهایم. وضعیت را در واقعیت زیر نظر داشتیم و به نظارت خود ادامه خواهیم داد اما این امکان وجود دارد که ابزارهایی برای خود فراهم کنیم؛ تمرکز بر تعداد نظامیان فقط یک مسأله در میان هزاران مسأله دیگری است که میتوانیم انجام دهیم. به نظر من، ما همچنان ابزارهایی برای تحقق ۲ وعده رئیسجمهور [ترامپ] در اختیار داریم.
* همه آمریکاییها باید بروند
اولین مصوبه پارلمان عراق، بعد از ترور ناجوانمردانه سپهبد شهید قاسم سلیمانی و یارانش، موظف کردن دولت عراق به اخراج همه سربازان آمریکایی و غیرآمریکایی از خاک عراق بود. این موضوع اگر چه با کارشکنیهای دولت بعد از عادل عبدالمهدی عملا اتفاق نیفتاد اما همچنان به عنوان یکی از خواستههای جدی نمایندگان عراقی است. در همین ارتباط حسن خلاطی، نماینده پارلمان عراق گفت: مجلس عراق به طرح خروج کامل نظامیان آمریکایی از کشور رای داده و همه، از جمله دولت آمریکا، موظف به اجرای آن هستند. مقامهای عراقی و آمریکایی چندی پیش در نشستی مشترک در بغداد درباره جدول خروج نظامیان آمریکایی از این کشور مذاکره کردند که در اتفاقی عجیب حتی یک نماینده از مجلس عراق در این گفتوگوها حضور نداشت.
* انتقاد شدید از تمایل الکاظمی برای ادامه حضور آمریکا
در همین حال سخنگوی رسمی مقاومت اسلامی النجبای عراق گفت: دولت عراق موقت بوده و تصمیمگیری درباره تمدید حضور نظامیان آمریکایی در این کشور جزو صلاحیتهای آن نیست. «نصر الشمری» دیروز در پیامی توئیتری به اظهارات اخیر مصطفی الکاظمی، نخستوزیر عراق درباره حضور نیروهای آمریکایی در این کشور واکنش نشان داد. نصر الشمری تصریح کرد: مصطفی الکاظمی به طور «موقت» نخستوزیر عراق و دولت وی صرفا مأمور پیشبرد امور جاری مانند برگزاری انتخابات زودهنگام است و نهتنها دولت موقت، بلکه دولت دائم نیز صلاحیت ندارد بر خلاف قانون اساسی و مصوبه پارلمان، از نیروهای بیگانه دعوت کند یا خواستار تمدید حضور آنان شود. وی در توئیت خود با استناد به بند چهارم اصل ۶۱ قانون اساسی عراق، پارلمان را تنها نهادی دانست که مشروعیت دارد درباره چنین مسائلی تصمیمگیری کند. سخنگوی جنبش النجبا ضمن اشاره به «مغایرت کامل» اظهارات ژنرال «کنت مکنزی» فرمانده نیروهای مرکزی ارتش آمریکا با سخنان الکاظمی، افزود: این تناقض نشان میدهد در زمینه مورد اشاره، ادعای هر ۲ دولت عراق و آمریکا یا حداقل یکی از آنها، فاقد اعتبار است. فرمانده نیروهای مرکزی ارتش آمریکا 3 روز پیش گفته بود بغداد خواهان تداوم حضور آمریکا برای مبارزه با گروه تروریستی داعش است.
* خروج نیروهای آمریکایی یک فریب است
نماینده عضو ائتلاف الفتح پارلمان عراق هم اعلام تصمیم خروج نیروهای آمریکایی از عراق را یک عملیات فریب و گمراه کردن دانست. «فاضل الجابر» به وبگاه المعلومه گفت: آمریکاییها هیچ جدول زمانی برای خروج نیروهایشان ارائه ندادهاند و از سوی دیگر خروج این نیروها به صورت جزئی خواهد بود. او افزود: اعلام آمریکا برای خروج نیروهای خود از عراق عملیات مخفیکاری و فریب است، چرا که آمریکا اعلام کرده بخشی از نیروهای خود را که در واقع ۵۰۰ نیرو هستند، خارج خواهد کرد و ۲۵۰۰ نیروی دیگر را باقی خواهد گذاشت. الجابر تأکید کرد: اگر نیت حقیقی آمریکاییها خروج نیروهایشان از عراق است، باید جدول زمانی مشخصی در توافق با دولت عراق ترسیم کرده و آن را در رسانهها اعلام کنند.
* عربستان اول غرامت بدهد بعد سرمایهگذاری کند
عربستان در کنار آمریکاییها مهمترین متهم ناامنیهای عراق در سالهای گذشته بوده است. ابراز تمایل سعودیها به سرمایهگذاری در عراق هم از نگاه بسیاری از مسؤولان عراقی چیزی جز فریبی بزرگ نیست. با این حال افرادی مثل امام جمعه نجف نگاه دیگری به این موضوع دارند. حجتالاسلام والمسلمین قبانچی گفت: عربستان سعودی قبل از سرمایهگذاری باید از سیاستهای خود در قبال عراق عذرخواهی کند و غرامت ۳ سال جنگ به عراق بدهد. وی گفت: طرح سرمایهگذاری عربستان سعودی در بیابانهای عراق از السماوه تا الانبار به عهده دولت و مجلس نمایندگان است اما عشایر السماوه در مخالفت با این طرح تظاهرات کرده و از سیاست سعودی که منجر به شهادت ۱۲۰ هزار نفر در جنگ داعش شد، ابراز خشم و نفرت کردند. امام جمعه نجف اشرف با بیان اینکه عربستان سعودی ۵۰۰۰ تروریست را به عراق فرستاد و نه عذرخواهی کرد و نه حسننیت نشان داد، افزود: سعودی باید از کشتارهایی که در عراق مرتکب شده عذرخواهی کند و اول غرامت ۳ سال جنگ را بپردازد و خسارتی را که به کشور وارد کرده جبران کند، سپس به دنبال سرمایهگذاری در عراق باشد. قبانچی در بخش دیگر سخنان خود اقدام آمریکا در کاهش نیروهای خود در عراق را گامی مثبت توصیف کرد و گفت: باید تمام نیروهای آمریکایی از سرزمینهای عراق خارج شوند و این روند خروج باید زمانبندی شود. حضور آمریکا در عراق برای جلوگیری از پیشرفت اقتصادی کشور است.
***
[خروج از افغانستان در هالهای از ابهام]
اینگونه به نظر میرسد که تصمیم به خروج نظامیان آمریکایی از عراق، راحتتر از خروج آنها از افغانستان است، چه آنکه حضور گسترده طالبان، القاعده و داعش در افغانستان سبب شده متحدان آمریکا در این کشور فشار بیشتری بر واشنگتن وارد آورده و مخالفتها حتی به سنای این کشور هم کشیده شود. در پی دستور دونالد ترامپ برای کاهش نظامیان این کشور در افغانستان، کمیته دفاعی سنای آمریکا اعلام کرد باید در افغانستان حضور داشته باشیم. اعضای کمیته دفاعی سنای آمریکا تاکید کردند که هنوز باور ندارند افغانها توانایی برقراری امنیت در کشورشان را داشته باشند. «آدام اسمیت» رئیس کمیته دفاعی سنای آمریکا گفت: مناطقی که در آن حاکمیت وجود ندارد یا ضعیف است زمینه مناسبی برای رشد گروههای تروریستی است و به نظر بسیاری اگر افغانستان سقوط کند بار دیگر به 11 سپتامبر باز خواهیم گشت. «مک تورنبری» عضو کمیته دفاعی سنای آمریکا نیز گفت هدف این است که افغانها بتوانند به مشکلات امنیتی خودشان رسیدگی کنند اما هنوز به چنین تواناییای نرسیدهاند. از سوی دیگر، «استفان بیدل» عضو شورای روابط خارجی آمریکا نیز گفت: باید نیروهای آمریکایی در افغانستان بمانند تا فشاری در مذاکرات دولت افغانستان با طالبان باشد.
ارسال به دوستان
حجتالاسلام محمدحسن راستگو دارفانی را وداع گفت
خداحافظ عمو راستگو
گروه فرهنگ و هنر: حجتالاسلام والمسلمین محمدحسن راستگو، روحانی قصهگو در برنامههای کودک و نوجوان صداوسیما در دهه 60 که در میان کودکان و نوجوانان به «عمو راستگو» شهرت داشت، روز گذشته درگذشت.
حجتالاسلام راستگو ویژگیهای بارزی در میان مخاطبان داشت که از این میان میتوان به اجرای راحت و خودمانی وی اشاره کرد که این مساله موجب شده بود بسیاری از دههشصتیها چهره وی را تا سالها بعد به خاطر بسپارند؛ یکی دیگر از خصوصیات بهیاد ماندنی او خط خوش و توانایی نوشتن همزمان با ۲ دست بود که از این توانایی بخوبی در آیتم «بازی با کلمات» برنامه خود بهره میبرد.
حجتالاسلام راستگو که ۳۵ سال در زمینه تولید برنامههای تلویزیونی ویژه آموزش به کودکان فعالیت داشت، بخشی از خاطرات جداناپذیر کودکان و نوجوانان دهه 60 محسوب میشود؛ زمانی که صداوسیما تنها 2 کانال تلویزیونی داشت و خبری از عموها و خالههای امروزی شبکههای مختلف سیما نبود، حجتالاسلام راستگو با بیانی دلنشین و شیوههای جدید آموزشی، مفاهیم و داستانهای قرآنی را به بهترین شکل ممکن به مخاطب کودک و نوجوان تزریق میکرد.
اما حجتالاسلام محمدحسن راستگو که در مشهد مقدس به دنیا آمده بود، یکی از پژوهشگران خبره فقه و اصول و تعلیم و تربیت اسلامی هم محسوب میشد؛ وی مبتکر شیوه خاصی از آموزش و تفریح برای کودکان بود. راستگو همچنین تا سالیان سال بهعنوان کارشناس در برنامههای مختلف تلویزیونی حضور داشت.
وی که یکی از نخستین مجریان و کارشناسان مذهبی برنامههای کودک در حوزه کودکان و نوجوانان پس از انقلاب اسلامی به شمار میرفت، در ابتدا بدون لباس طلبگی اقدام به اجرای برنامه میکرد که در ادامه تصمیم به اجرای برنامه با لباس روحانیت گرفت و لحن شیرین او و در عین حال اجرای نقاشی با گچ با هر ۲ دست به طور همزمان با قصهگوییاش در برنامه به جذابیتهای کار با لباس روحانیت اضافه کرد و همه این موارد موجب شد این روحانی، خاطراتی را برای کودکان و نوجوانان و حتی والدینشان در دهه 60 به یادگار بگذارد. حجتالاسلام راستگو در کنار اجرای برنامههای تلویزیونی به امور مدیریتی هم در حوزه علمیه ورود کرد تا از تجربیاتش در تعامل با کودکان برای جوانان و طلبههای حوزه علمیه استفاده کند و بر همین اساس وی سالها مدیریت مرکز مربی کودکان در حوزه علمیه را در کنار ۳۵ سال اجرای برنامههای متعدد تلویزیونی برای کودکان برعهده داشت. مرحوم راستگو همچنین با تأسیس «مرکز تربیت مربی کودکان و نوجوانان» در دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، طلاب خواهر و برادر زیادی را در این زمینه آموزش داد. وی با برگزاری بیش از 30 دوره آموزشی، شیوههای نوین انتقال معارف قرآن و عترت به نونهالان و نوجوانان را به مربیان تعلیم داد.
راستگو تا سالیان سال پس از تحصیل علوم حوزوی تا خارج فقه و اصول به فعالیت در زمینه کلاسهای ویژه کودکان و برپایی اردوهای فرهنگی ویژه کودکان و نوجوانان پرداخت، البته ناگفته نماند فعالیتهای حجتالاسلام راستگو به فراتر از مرزهای کشور هم رسید و این معلم قرآن در دهها کشور آسیایی، آفریقایی و اروپایی به اجرای برنامه برای کودکان و نوجوانان پرداخت.
در واقع باید گفت حجتالاسلام راستگو با جسارت و انگیزهای که داشت اواخر دهه 60 کاری کرد که خیلیها متصور نبودند و به نوعی راستگو با اجرای مثالزدنیاش راه را برای روحانیونی که طی سالهای اخیر به اجرای برنامههای مختلف تلویزیونی میپردازند، باز کرد تا این عده با اعتمادبهنفس بیشتری در این عرصه فعالیت کنند.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|